وبلاگ

امتحان (اختبار)

پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «آزمایش کن تا عیارش را بشناسی»

آزمون است و آزمایش سالک است برای تمییز صادق از کاذب. شمس تبریزی گفت: «فرق است میان نوری که با اندک امتحان آن نور تیره شود. آن را بنگر که نور ایمان از رویش صاف، از نفاق فرود می‌آید نه آن نور که به هیچ امتحانی، ظلمت شود یا کم شود.»

امتحان بر سه وجه است: یا برای عقوبت و مجازات است، یا برای تطهیر و کفّاره است یا برای زیادت یقین و بلندی درجه. چون دنیا محل کشت و کار است و سپس امتحان، خوش به حال کسی که در حال خوشی و ناخوشی در همه مراحل زندگانی مردود نشود. نمی‌بینی عده‌ای از اهل ادعا و لاف زدن که به وقت امتحان می‌بازند و صبر از دست می‌دهند و در غربال شدن به جایی برای بالا ماندن ندارند.

موارد امتحان در دنیا یا بلا و محنت است از قبیل ترس، گرسنگی، مرض، از دست دادن فرزند، ورشکستگی، اتهام بی‌مورد، همسایه بد و … یا نعمت و امنیت. یک وقت امتحان به ثروت است که شکر آن رواست و یک وقت به فقر که صبر چاره‌ساز است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «هرکس بر امتحان خداوند سبحان صبر کند، گویا که حقِّ خدا را گذارده و از کیفرش پرهیز نموده و ثوابش را امیدوار بوده است. مَن صَبَر علی بلاء الله سبحانه فحقَّ اَدّی عِقابِه اِتّقی و ثوابَهُ رَجی»

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «هرگاه خداوند سبحان مردمی را دوست داشته باشد، آن‌ها را امتحان می‌کند.»

در سوره ملک ۳۰ فرمود: «خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید که تا شما بندگان را بیازماید کدامین در عمل نیکوترید؛ الذّی خَلَقَ الموتَ و الحیواهَ لِیبلُوُکُم اَیَّکُم اَحسنُ عَمَلاً»

در سلوک نیز استاد شاگردش را امتحان می‌کند. اگرچه مردان خدا به هیچ چیز محتاج نیستند اما در قدم اول امتحان محبّت محب را جز به ترک دنیا نیست و پایه دوم ترک ماسوی الله است؛ و هیچ نوع مرید به مراد خود راه نیافت الّا به بندگی و ایثار.

حسام‌الدین چلپی (م ۶۸۳) کسی بود که مثنوی را مولانا بنا به درخواست او سرود، در جوانی در قونیه خدمت شمس تبریزی رسید و بسیار تواضع کرد. روزی شمس به او فرمود: «دین آنجاست که پول است. چیزی بده و بندگی کن تا در ما توانی راه رفتن.» و حسام‌الدین برخاست و به‌سوی خانه رفته و هرچه از اساس خانه داشت همه را نزد شمس گذاشت. باغی داشت فی الحال فروخت و بهای آن را در کف شمس ریخت و شُکرها می‌کرد. گویند از آن مجموع شمس جز چیز ناچیزی قبول نکرد و همه را به حسام‌الدین بخشید. در اینجا بندگی و ایثار را شمس به حسام‌الدین متذکر شد.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «خدا بندگان را به چیزی سخت‌تر از پول امتحان نکرده.»

کسی ادعای دوستی شمس می‌نمود؛ و به او می‌گفت: مرا یک جان است نمی‌دانم که در قالب توست یا در قالب من. شمس گفت: روزی به امتحان به او گفتم: تو را مالی هست، مرا زنی با جمال بخواه!‌ اگر سفید خواهند تو چهارصد بده. بر جایش خشک شد.

شمس به مولانا گفت شراب می‌خواهم که مولانا رفت محلّه یهودی‌ها و شراب خرید و برای او آورد. شمس می‌خواست مولانا از تعیّن خود بگذرد.

گفته‌اند: تا مؤمن را به آلام و مصائب امتحان ننمایند و خالص نگرداند، به لذّات روحانی نمی‌رسد.

حاج محمدصادق تخت فولادی (م ۱۲۹۰) استاد حسنعلی نخودکی اصفهانی بود. یکی از علمای اصفهان به نام شیخ محمدباقر نجفی به ایشان علاقه داشت و اظهار ارادت می‌نمود و هر شب جمعه خدمتش می‌رسید.

روزی استاد از روی امتحان و برای بیرون بردن انیّت آقا نجفی به ایشان گفت: جمعه آینده که می‌آیید، خودتان شخصاً یک خروس برای من بیاورید. آقا نجفی هم به دستور عمل کرده و شب جمعه بعد خروسی را از منزل برداشته، زیر عبا می‌گیرد تا کسی نبیند. چون اگر مردم ببینند چه خیالی درباره او می‌کنند.

با ناراحتی خروس را نزد استاد می‌آورد. ایشان می‌فرماید: من از شما خروس خواستم ولی نه خروس دزدی.

آقا نجفی شگفت‌زده، عرض می‌کند: من از شما تعجب می‌کنم، این خروس را از خانه آوردم.

حاجی می‌فرماید: تعجب من هم از همین بود که اگر این خروس برای خود شماست، پس چرا این‌قدر ناراحت بودید که نخواستید کسی آن را ببیند. فکر کردم شاید این خروس مال خودتان نباشد.

در آزمون و امتحان است که معلوم می‌شود انسان می‌تواند یا نمی‌تواند و باید به خدا پناه برد از اینکه امتحان را سخت بگیرد.

سَمنون محب که از نزدیکان جنید بغدادی بود در مناجاتی عرض کرد: «الهی، در هرچه مرا بیازمایی در آن مرا یابی و دم نزنم.» در حال دردی به وی مستولی شد که جانش به لب آمد و او دم نمی‌زد. همسایگان گفتند: ای شیخ دیشب تو را چه بود که از فریاد تو ما را خواب نیامد؟ درحالی‌که به ظاهر دم نزده بود.

آری فشار درونی او به گوش ظاهری مستمعان رسیده تا خداوند بدو باز نمود که خاموشی،‌ خاموشی باطن است. اگر به حقیقت خاموش بودی، همسایگان را خبری نبودی. پس چیزی را که نتوانی مگوی.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «روزگار دو روز است. روزی با توست و روزی در برابر توست. پس در دو حال شکیبایی کن که به آن دو امتحان خواهی شد.»

امام باقر علیه‌السلام فرمود که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: «حدیث آل محمّد سخت و مستصعب است، جز فرشته مقرب یا پیغمبر مرسل یا بنده‌ای که خدا دلش را به ایمان آزموده به آن ایمان نیاورد.»

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.