آيا در قرآن كريم نامى از حضرت مهدى (عج) برده شده است؟

ج: قرآن کریم درباره‌ی امام زمان (عج) مانند بسیاری از موضوعات دیگر به‌صورت کلّی و اصولی بحث نموده است یعنی از تشکیل حکومت عدل جهانی و پیروزی نهایی صالحان در روی زمین سخن به میان آورده است و این دسته از آیات الهی که بیش از صد آیه است مفسّران عالی‌قدر اسلامی به استناد روایات و اخبار معصومین علیه‌السلام این دسته از آیات را مربوط به موضوعات مهدویت و ظهور و قیام حضرت ولی‌عصر (عج) می‌دانند.

و بیش از پانصد روایت از نبی مکرّم اسلام صلی‌الله علیه و اله و ائمه معصومین علیه‌السلام در تفسیر این‌گونه آیات نقل شده است.[۱]

ما در اینجا به چند قسم از آیات و روایاتی که در تفسیر و توضیح آن‌ها است اشاره می‌نماییم.

۱- وَ لَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ[۲]

«ما در کتاب زبور پس از تورات نوشته‌ایم که سرانجام زمین را بندگان صالح و شایسته به ارث می‌برند».

امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: منظور از صالحان در این آیه حضرت مهدی (عج) و یارانش می‌باشند.[۳]

۲- وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ[۴]

«ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم».

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: این گروه آل محمد هستند، خداوند مهدی آن‌ها را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می‌شود برمی‌انگیزد و به آن‌ها عزّت می‌دهد.[۵]

۳- هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ[۶]

«او پروردگاری است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آیین‌ها غالب گرداند هرچند مشرکان کراهت داشته باشند».

امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: وعده‌ای که در این آیه است مربوط به ظهور مهدی آل محمد صلی‌الله علیه و اله است در آن روز هیچ‌کس در روی زمین باقی نخواهد ماند مگر آنکه اقرار به حقّانیت محمّد صلی‌الله علیه و اله می‌نماید.[۷]

……………………………………………………………….
[۱] معجم احادیث امام مهدی، ج ۵.
[۲] سوره انبیاء، آیه‌ی ۱۰۵.
[۳] تفسیر مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۶۶.
[۴] سوره قصص، آیه‌ی ۵.
[5] غیبت طوسی، ص ۱۱۳ و تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص۱۱۰.
[6] سوره توبه، آیه‌ی ۳۳.
[۷] تفسیر مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۲۵.