آیا امام زمان (عج) در مقابلهٔ خود با منحرفان، از منحرفان شیعه شروع میکند؟
مفضّل بن عمر میگوید:
از امام صادق علیهالسلام شنیدم که میفرمودند: «اگر قائم ما قیام کند، از دروغگویان شیعه شروع کرده و آنها را به قتل خواهد رساند.»[۱]
در توجیه این حدیث میگوییم:
اوّلاً: بعد از چشمپوشی از ضعف سند حدیث، میدانیم که کلمهٔ «شیعه» فرقهٔ امامیّه، اسماعیلیّه، زیدیّه و دیگر فرقههای شیعی را شامل میشود؛ همانگونه که بر کسی که خود را به تشیّع نسبت داده است؛ ولی بعد از مدّتی، از خطّ اهلبیت علیهمالسلام منحرف شده است، اطلاق میگردد. ابوالخطاب، مغیرهٔ بن سعید، احمد بن هلال عبرتایی، ابن ابی العزاقر و دیگر منحرفان که ادّعای تشیّع داشتند؛ درحالیکه اهلبیت علیهمالسلام از آنها بیزار بودند، از این دستهاند. بنابراین کشّی خبر فوق را تحت عنوان «ما روی فی محمّد بن ابی زینب» معروف به ابوالخطاب که فرقهٔ خطّابیه به او نسبت داده میشود، نقل کرده است. او کسی بود که احادیث زیادی از طرف امام در مورد لعن و نفرین او صادر شد و از خداوند طلب نمود که حرارت شمشیر را به او بچشاند.[۲]
درنتیجه، مقصود از کذّابین شیعه، همین افراد یا فرقههای دیگر شیعه، غیر از امامیّه اند که با نسبتهای ناروا و دروغ، گروهی را منحرف کردهاند و بنابراین امامان شیعه آنها را لعن کرده و حکم به کفر آنها نموده و از آنها تبرّی جستهاند و هنگام ظهور نیز امام زمان (عج) در ابتدا آنها را نابود خواهند کرد؛
ثانیاً: از آن جهت که حضرت مهدی (عج) مردم را دعوت به اسلام ناب محمّدی که در تشیّع اصیل متبلور است، دعوت میکند، باید در مرتبهٔ اوّل منحرفان از این راه اصیل را از بین برده تا بتواند دیگران را به این راه وارد کند؛ کسانی که مقابلهٔ با آنها بهمراتب سختتر و دشوارتر از کفّار و صاحبان ادیان و مذاهب دیگر است.
درنتیجه، حدیث فوق هرگز ربطی به راویان حدیث اهلبیت علیهالسلام ندارد، آنهایی که علوم اهلبیت علیهمالسلام را اخذ کرده و با دقّت تمام به دست آیندگان رساندند. آنان کسانی بودند که از طریق امامان شیعه مورد مدح و ستایش قرار گرفتند که میتوان در رأس آنها، از زراره، محمّد بن مسلم، برید عجلی و ابوبصیر نام برد.
…………………………………………………………………………….
[۱] کشّی، محمّد بن عمر، «رجال الکشّی – إختیار معرفة الرّجال»، مشهد، مؤسّسهٔ نشر دانشگاه مشهد، چاپ اوّل،۱۴۰۹ هـ.ق، ج ۲، ص ۵۸۹.
[۲] کشّی، محمّد بن عمر، «رجال الکشّی – إختیار معرفة الرّجال»، ص ۵۹۱.