آیا در آیات نورانی قرآن سخنی از حکومت حضرت مهدی علیهالسلام به میان آمده است؟
قیام و انقلاب جهانی واپسین ذخیره الهی به عنوان بزرگترین حادثه نظام آفرینش، در صحیفه آسمانی مسلمانان، فراوان مورد توجّه و اشارت قرار گرفته است.
بدون تردید آیات نورانی قرآن کریم درباره این ظهور و قیام- مانند بسیاری از زمینههای دیگر- بدون اینکه وارد جزئیات شود، به صورت اصولی و کلّی بحث کرده، از تشکیل حکومت عدل جهانی و پیروزی کامل بندگان شایسته در روی زمین سخن گفته است. اینگونه آیات را مفسران سترگ شیعه و برخی مفسران اهل سنّت، به استناد سخنان نورانی معصومین علیهمالسلام و دانشوران بزرگ اسلامی، مربوط به حضرت مهدی علیهالسلام، ظهور و قیام جهانی آن حضرت دانستهاند. از مجموع آیات قرآنی- که ناظر به این موضوع دانسته شده و صراحت بیشتری دارد، جهت رعایت اختصار- فقط به برخی اشاره میشود[۱]:
آیه نخست: خداوند بزرگ، آنگاه که آفتاب امید و آرزوی راستین را در تاریکی ظلم و ستم، بر قلب بندگان شایسته خود تابید، فرمود: لَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ:[۲] و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایستة ما به ارث خواهند برد».
پیش از آنکه به روایات معصومین علیهمالسلام ذیل آیه اشاره شود، توضیح این نکته لازم است که:
– «زبور» داود- یا به تعبیر کتابهای عهد قدیم «مزامیر داود»- عبارت است از: «مجموعهای از مناجات، نیایشها و اندرزهای داود پیامبر علیهالسلام».[۳]
– «ذکر» در اصل به معنای چیزی است که مایه تذکر و یادآوری باشد؛ ولی در این آیه- به قرینه معرفی آن قبل از زبور- به کتاب آسمانی حضرت موسی علیهالسلام، (تورات) تفسیر شده است.
– «الارض» به مجموع کره زمین گفته میشود؛ مگر اینکه قرینه خاصّی در کار باشد.
– «ارث»؛ یعنی، چیزی که بدون معامله و دادوستد، به کسی انتقال مییابد؛ و در قرآن کریم گاهی به معنای تسلط و پیروزی یک قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختیار گرفتن موهبتها و امکانات آنها گفته شده است[۴].
با توجه به اضافه شدن «بندگان» به «خدا»، ایمان و توحید آنان روشن میشود و با توجه به کلمه «صالحون»، همه شایستگیها به ذهن میآید:
عمل و تقوا، علم و آگاهی، قدرت و قوت و تدبیر و نظم و درک اجتماعی.
هنگامیکه بندگان باایمان، این شایستگیها را برای خود فراهم سازند، خداوند نیز یاری میکند تا آنان بر مستکبران غلبه یابند، دستهای آلودهشان را از حکومت بر روی زمین کوتاه کنند و وارث میراثهای آنها گردند.
بنابراین، فقط «استضعاف» دلیل بر پیروزی بر دشمنان و حکومت بر روی زمین نیست؛ بلکه وجود ایمان و کسب شایستگیها بایسته است و مستضعفان جهان تا زمانی که این دو اصل را زنده نکنند به حکومت روی زمین نخواهند رسید. خداوند در این آیه به یکی از روشنترین پاداشهای دنیوی صالحان که حکومت روی زمین است اشاره کرده است؛ و روایاتی چند، این رخداد مهم را در عصر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دانستهاند.
در تفسیر این آیه از امام محمدباقر علیهالسلام نقل شده است که فرمود:
«[این بندگان صالح]، همانا آل محمّد هستند که خداوند مهدی آنها را پس کوشش آنها مبعوث مینماید؛ پس ایشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذلیل خواهد کرد».[۵]
البته مفهوم این روایات، انحصار نیست، بلکه بیان یک مصداق عالی و آشکار است و این تفسیرها هرگز فراگیری مفهوم آیه را محدود نمیسازد.
این تعبیرها، دلیل بر عمومیت حکومت صالحان است و به طور کامل با احادیث قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تطبیق میکند. گرچه برای آنها که بیشتر، حکومت ستمگران را دیدهاند، مشکل است این حقیقت را به آسانی بپذیرند که تمام این حکومتها برخلاف نوامیس آفرینش و قوانین جهان آفرینش است و آنچه با آن هم آهنگ میباشد همان حکومت صالحان باایمان است
ولی تحلیلهای فلسفی به اینجا میرسد که این یک واقعیت است، بنابراین جمله أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ پیش از آنکه یک وعده الهی باشد یک قانون تکوینی محسوب میشود.
نتیجه اینکه: نظام آفرینش دلیل روشنی بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعی در آینده، در جهان انسانیت خواهد بود و این همان چیزی است که از آیه مورد بحث و احادیث مربوط به قیام مصلح بزرگ جهانی استفاده میشود.[۶]
علامه طباطبایی رحمهالله پس از طرح دیدگاههای گوناگون درباره انواع وراثت مینویسد: «از همینجا معلوم میشود که آیه مورد بحث خاص، به یکی از دو وراثتهای دنیایی و آخرتی نیست بلکه هردو را شامل میشود؛ و مفسرینی که آن را به وراثت آخرتی اختصاص دادهاند و به آیاتی که مناسب با آن وراثت است تمسک جسته و چهبسا گفتهاند همین معنا متعینا مقصود است چون پس از اعاده دیگر زمینی نیست تا صالحان آن را ارث ببرند، حرف درستی نزدهاند، زیرا معلوم نیست که آیه مورد بحث، عطف بر آیه قبلیاش که متعرض مسئله اعاده بوده، شده باشد تا بگویید پس از اعاده دیگر زمینی باقی نمیماند؛ و ممکن است عطف به اول آیات باشد که میفرمود: فَمَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ. آن مفسرینی هم که آیه را به وراثت دنیایی اختصاص داده، حمل بر دوره ظهور اسلام و یا دوران مهدی علیهالسلام- که رسول خدا صلیالله علیه و آله در اخبار متواتره از آن خبر داده و شیعه و سنّی آنها را نقل کردهاند- نمودهاند، باز راه درستی نرفتهاند، زیرا روایات مذکور هرچند متواتر و مسلم است اما آیه را تخصیص نمیزند.
کوتاهسخن، همانگونه که گفته شد، آیه شریفه مطلق است و شامل هر دو وراثت میشود چیزی که هست از نگاه سیاق آنچه عقل و اعتبار اقتضاء میکند، این است که آیه شریفه عطف بر همان جمله «فَمَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ …» باشد چون آن آیه به تفصیل حال اهل اختلاف از نگاه پاداش آخرتی اشاره میکرد و این آیه به تفصیل حال آنان از نگاه پاداش دنیایی اشاره میکند و در نتیجه حاصل کلام این میشود که: ما بشر را به سوی دینی واحد دعوت کردیم لیکن ایشان دین را قطعهقطعه کرده در آن اختلاف کردند و مجازاتشان هم گوناگون شد، اما در آخرت آنهایی که ایمان آوردند سعیشان مشکور و عملشان مکتوب شد- و از کفار برخلاف این شد- و اما در دنیا، آنهایی که ایمان آوردند زمین را به وراثت مالک شدند- به خلاف دیگران.
آنگاه مرحوم علامه در بحث روایی مینویسد: در معانی الاخبار به سند خود از محمّد بن سنان، از مفضل بن عمر، روایت کرده که گفت: از امام صادق علیهالسلام شنیدم، میفرمود: رسول خدا صلیالله علیه و آله نگاهی به علی و حسن و حسین علیهماالسلام کرد و گریست و فرمود: شما پس از من مستضعف خواهید شد، مفضل میگوید عرضه داشتم معنای این کلام رسول خدا صلیالله علیه و آله چیست؟ فرمود:
معنایش این است که: پس از من شما امامید، چون خداوند عزوجل میفرماید: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ: پس این آیه تا روز قیامت درباره ما جریان دارد و این پیشوایی تا روز قیامت در ما جاری است[۷].
صاحب تفسیر المیزان در پایان این بحث چنین مینویسد: در اینکه آیه مذکور درباره ائمه اهلبیت علیهمالسلام است، روایات بسیاری از طریق شیعه رسیده است و از این روایت برمیآید که همهٔ روایات این باب از قبیل جری و تطبیق مصداق بر کلی است.[۸] در تفسیر مجمعالبیان نیز پس از ذکر روایاتی چند ذیل آیه شریفه آن را مربوط به حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دانسته است.[۹]
آیه دوم: اگرچه ستمگران و مستکبران چند روزی، عرصه را بر بندگان خوب و شایسته خدا تنگ میکنند، ولی باید بدانند اراده قطعی خداوند، بر آن تعلق گرفته که روزی بینی مستکبران بر خاک مالیده شود و در آن روزگار کسانی که به استضعاف کشیده شدهاند، وارثین زمین خواهند بود؛ که خداوند متعال فرمود: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ:[۱۰] و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم».
در این آیه یک اصل اساسی مطرح شده است و آن اینکه اراده خداوند متعال بر آن تعلق گرفته که مستکبران ریشهکن شده، بندگان شایسته خداوند مورد عنایت ویژه قرار گیرند و سرانجام، پیشوایان و رهبران جهان شده، پهنای زمین در اختیار آنان قرار گیرد؛ و وارثان و حاکمان زمین شوند.
این آیه نیز طبق پارهای از سخنان امام علی علیهالسلام در «نهجالبلاغه» و روایاتی چند از دیگر ائمه علیهمالسلام- که مورد اشاره قرار خواهد گرفت- به گونهای، ناظر به پیروزی مستضعفان بر مستکبران است؛ و اینکه سرانجام، جهان از آن شایستگان خواهد شد.
بدون تردید آیه موردنظر، هرگز سخن از یک برنامه موضعی و خصوصی مربوط به بنیاسرائیل نمیگوید، بلکه بیانگر یک قانون فراگیر برای همه عصرها و قرنها و همه قومها و گروهها است.
این بشارتی است در زمینه پیروزی حق بر باطل و ایمان بر کفر.
این نویدی است برای همه انسانهای آزاده و آزادیخواه و کسانی که خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ستم و جور هستند.
نمونهای از تحقق این خواست الهی، حکومت بنیاسرائیل و نابودی حکومت فرعونیان بود.
و نمونه کاملتر آن، حکومت پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و یارانش پس از ظهور اسلام بود.
و سرانجام گستردهترین نمونه آن، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین بهوسیله حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
این آیه ازجمله آیاتی است که بهروشنی بشارت ظهور چنین حکومتی را میدهد، لذا در روایات اسلامی میخوانیم که ائمه اهلبیت علیهمالسلام، در تفسیر این آیه اشاره به این ظهور بزرگ کردهاند.[۱۱]
در «نهجالبلاغه» از حضرت علی علیهالسلام چنین آمده است که فرمود: «دنیا پس از چموشی و سرکشی- هم چون شتری که از دادن شیر به دوشندهاش خودداری میکند و برای بچهاش نگه میدارد- به ما روی میآورد … سپس آیه «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ» را تلاوت فرمود».[۱۲]
در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار میخوانیم که در تفسیر آیه بالا فرمود: «این گروه آل محمّد صلیالله علیه و آله هستند، خداوند مهدی آنها را پس از زحمت و فشاری که بر آنان وارد میشود برمیانگیزد و به آنها عزّت میدهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار میکند».[۱۳]
البته حکومت جهانی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف- در آخر کار- هرگز مانع از حکومتهای اسلامی در مقیاسهای محدودتر پیش از آن از طرف مستضعفان بر ضد مستکبران نخواهد بود و هرزمان شرایط آن را فراهم سازند وعده حتمی و مشیت الهی درباره آنها تحقق خواهد یافت و این پیروزی نصیبشان میشود.[۱۴]
آیه سوم: بدون تردید، خداوند به تمام وعدههایی که داده است، عمل خواهد کرد. بهویژه در جایی که به آن وعده تصریح هم کرده باشد. خداوند در یکی از وعدههای بسیار مهم به بندگان مؤمن خود، فرموده است:
وَعَدَ الله الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لا یشْرِکونَ بِی شَیئاً وَ مَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ:[۱۵] خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد؛ همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هرکس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند».
از آنجا که در آیات پیش از این آیه، سخن از اطاعت و تسلیم در برابر فرمان خدا و پیامبر صلیالله علیه و آله بود، آیه مورد بحث همین موضوع را ادامه داده و نتیجه این اطاعت را که همان حکومت جهانی است بیان میکند و به صورت مؤکد میگوید: خداوند به کسانی که از شما ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند وعده میدهد که آنها را به طور قطع خلیفهٔ روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده، به طور ریشهدار و پابرجا در صفحه زمین مستقر سازد؛ و ترس آنها را، به امنیت و آرامش مبدّل خواهد کرد؛ و چنان شود که فقط مرا میپرستند و چیزی را شریک من قرار نخواهند داد.
مسلم است پس از این سیطره حکومت توحید و استقرار آیین الهی و از میان رفتن هرگونه اضطراب و ناامنی و هرگونه شرک، کسانی که پس از آن کافر شوند فاسقان واقعی هستند.
به هر حال از مجموع آیه چنین برمیآید که خداوند به گروهی از مسلمانان که دارای دو ویژگی ایمان و عمل صالح هستند، سه نوید داده است:
۱- استخلاف و حکومت روی زمین.
۲- نشر آیین حق بهطور اساسی و ریشهدار در همهجا.
۳- از میان رفتن تمام اسباب ترس، وحشت و ناامنی.
و نتیجه این امور آن خواهد شد که با نهایت آزادی، خدا را بپرستند و فرمانهای او را گردن نهند و هیچ شریک و شبیهی برای او قائل نشوند و یگانهپرستی خالص را در همهجا بگسترانند.
در اینکه جمله «کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» اشاره به چه اشخاصی است که پیش از مسلمانان دارای خلافت شدند؟ در میان مفسران گفتگو است:
بعضی آن را اشاره به آدم و داود و سلیمان دانستهاند. چرا که قرآن در آیه ۳۰ سوره «بقره» درباره آدم میفرماید: إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً؛ «من در زمین جانشینی خواهم گماشت.» و در آیه ۲۶ سوره «ص» درباره داود میفرماید: یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناک خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ؛ «ای داود، ما تو را جانشین در زمین گردانیدیم»؛ و از آنجا که سلیمان به مقتضای آیه ۱۶ سوره «نمل» وارث حکومت داود بود، جانشین در روی زمین شد.
اما جمعی معتقدند که این آیه اشاره به بنیاسرائیل است، زیرا آنها با ظهور موسی علیهالسلام و در هم شکسته شدن قدرت فرعون و فرعونیان مالک حکومت روی زمین شدند، چنانکه در آیهای دیگر میفرماید: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِی بارَکنا فیها …:[۱۶] و به آن گروهی که پیوسته تضعیف میشدند، [بخشهای] باختر و خاوری سرزمین [فلسطین] را- که در آن برکت قرار داده بودیم- به میراث عطا کردیم …» و نیز درباره همانها میفرماید: وَ نُمَکنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ؛ «ما اراده کردهایم که قوم مستضعف (مؤمنان بنیاسرائیل) را در روی زمین تمکین دهیم (و صاحب نفوذ و مسلط سازیم)».
درست است که در میان بنیاسرائیل حتی در عصر موسی علیهالسلام، افراد ناباب و فاسق و گاهی افراد کافری بودند، ولی بههرحال حکومت به دست مؤمنان صالح بود (بنابراین ایرادی که بعضی از مفسران به این تفسیر کردهاند با این بیان دفع میشود) تفسیر سوم نزدیکتر به نظر میرسد.
در آیه خواندیم خدا وعده حکومت روی زمین و تمکین دین و آیین و امنیت کامل را به گروهی که ایمان دارند و اعمالشان صالح است داده است؛ اما در اینکه منظور از این گروه، از نگاه مصداقی چه اشخاصی هستند؟ باز در میان مفسران گفتگو است؛ بعضی آن را مخصوص صحابه پیامبر صلیالله علیه و آله دانستهاند که با پیروزی اسلام در عصر پیامبر صلیالله علیه و آله صاحب حکومت در زمین شدند (البته منظور از ارض تمام روی زمین نیست بلکه مفهومی است که بر جزء و کل صدق میکند). بعضی مفهوم آن را چنان گسترده دانستهاند که این وعده را شامل تمام مسلمانانی که دارای این صفتاند میدانند؛ و گروهی آن را اشاره به حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میدانند که شرق و غرب جهان در زیر لوای حکومتش قرار میگیرد و آیین حق در همه جا نفوذ میکند و ناامنی و ترس و جنگ از روی زمین برچیده میشود و بندگی بدون شرک برای جهانیان تحقق مییابد.
بدون شک آیه شامل مسلمانان نخستین میشود و بدون شک حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که طبق عقیده عموم مسلمانان اعم از شیعه و اهل تسنن، سراسر روی زمین را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه ستم و جور همهجا را گرفته باشد، مصداق کامل این آیه است، ولی با این حال مانع از گستردگی مفهوم آیه نخواهد بود.
به علاوه شأن نزول آیه نیز نشان میدهد که حداقل نمونهای از این حکومت در عصر پیامبر صلیالله علیه و اله برای مسلمانان (هرچند در اواخر عمر آن حضرت) به دست آمده است.
ولی باز تکرار میکنیم که نتیجه تمام زحمات پیامبران و تبلیغات مستمر و پیگیر آنها و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل و عبادت خالی از شرک، در زمانی تحقق مییابد که مهدی علیهالسلام، آن سلاله پاک انبیا و فرزند پیامبر اسلام صلیالله علیه و اله ظاهر شود.[۱۷]
آنچه از همه مطالب برآمد، این شد که خدای سبحان به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام میدهند، وعده میدهد که به زودی جامعهای برایشان برپا میکند که به تمام معنا صالح باشد و از لکه ننگ کفر و نفاق و فسق پاک باشد، زمین را ارث برد و در عقاید افراد آن و اعمالشان جز دین حق، چیزی حاکم نباشد. در امنیت زندگی کنند، ترسی از دشمنی داخلی یا خارجی نداشته باشند، از کید نیرنگبازان و ظلم ستمگران و زورگویی زورگویان آزاد باشند.
و این جامعه طیب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده و دنیا از روزی که پیامبر صلیالله علیه و اله مبعوث به رسالت گشته تاکنون، چنین جامعهای به خود ندیده، ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار مهدی علیهالسلام خواهد بود.[۱۸]
ابو بصیر از امام صادق علیهالسلام روایت کرده که آن حضرت ذیل آیه شریفه چنین فرمود: «درباره قائم و یاران او نازل شده است».[۱۹]
همانگونه که گفتیم این تفسیرها به معنی انحصار معنی آیه نیست، بلکه بیان مصداق کامل است.
یادآور میشویم افزون بر موارد یادشده، در کتابهای مفصل، به آیات فراوان دیگر نیز اشاره شده است.[۲۰]
………………………………………………..
[۱] ذکر آن لازم است که برخی از دانشمندان شیعه بیش از یکصد آیه از آیات قرآن را مربوط به حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و حکومت ایشان ذکر کردهاند. ر. ک: سید هاشم بحرانی، المحجة فیما نزل فی القائم الحجة عجل اللّه تعالی فرجه الشریف.
[۲] سوره انبیاء (۲۱)، آیه ۱۰۵.
[۳] ر. ک: محمّد حسین طباطبایی رحمه اللّه، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۴، ص ۱۶۶.
[۴] ر. ک: اعراف (۷)، آیه ۱۳۷.
[۵] «هم آل محمّد یبعث اللّه مهدیهم بعد جهدهم فیعزّهم و یذلّ عدوّهم»؛ محمّد بن حسن طوسی رحمه اللّه (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، ص ۱۸۴.
[۶] ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۳، صص ۵۱۵- ۵۲۴. (با تصرف)
[۷] محمّد بن علی بن حسین بن بابویه صدوق، معانی الاخبار، ص ۷۹.
[۸] محمّد حسین طباطبایی رحمه اللّه، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۴، ص ۱۶۶.
[۹] فضل بن حسن طبرسی رحمه اللّه، مجمع البیان، ج ۱۶، ص ۱۷۲.
[۱۰] سوره قصص (۲۸)، آیه ۵.
[۱۱] ر. ک: محمّد بن حسن طوسی رحمه اللّه، التبیان، ج ۸، ص ۱۲۹؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۳۳.
[۱۲] «لتعطفنّ الدّنیا علینا بعد شماسها عطف الضّروس علی ولدها و تلا عقیب ذلک وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»؛ نهج البلاغه، ص ۵۰۶، ۲۰۹.
[۱۳] «هم آل محمّد یبعث اللّه مهدیهم بعد جهدهم فیعزّهم و یذلّ عدوّهم»؛ محمّد بن حسن طوسی رحمه اللّه، کتاب الغیبة، ص ۱۸۴.
[۱۴] ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۱۸- ۱۹. (با تصرف)
[۱۵] نور (۲۴)، آیه ۵۵.
[۱۶] سوره اعراف (۷)، آیه ۱۳۷.
[۱۷] ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۴، صص ۵۳۰- ۵۳۲، (با تصرف).
[۱۸] محمّد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۲۲۰.
[۱۹] «نزلت فی القائم و أصحابه»؛ شیخ طوسی رحمه اللّه، کتاب الغیبة، ص ۱۷۳؛ محمّد بن ابراهیم نعمانی رحمه اللّه، الغیبة، ص ۲۴۰، ح ۳۵.
[۲۰] ر. ک: سید هاشم بحرانی، سیمای حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف در قرآن، ترجمه سید مهدی حایری قزوینی.