روش حکومتی حضرت مهدی علیه‌السلام چگونه خواهد بود؟ و این‌که در روایات آمده روش ایشان با روش امام علی علیه‌السلام متفاوت است؛ یعنی چه؟

از روایات و قرائن مختلف، ثابت می‌شود که روش حکومتی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به طور دقیق همان روش حکومتی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و اله، امام علی علیه‌السلام و دیگر امامان علیهم‌السلام است. البته نباید از نگاه دور داشت که، پیامبر صلی‌الله علیه و آله و ائمه علیهم‌السلام به جهت محدودیت‌ها و موانع تحمیل‌شده فراوان، نتوانستند تمام اهداف خود را تحقق بخشند.

آن‌گونه که از سخنان نورانی معصومین علیهم‌السلام استفاده می‌شود: تمام محدودیت‌ها و موانع که تا آن زمان از برپایی حکومتی جامع و جهانی جلوگیری می‌کرده است، از سر راه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برداشته می‌شود و آن حضرت اهداف معصومین علیهم‌السلام را تحقق خواهد بخشید. در این رابطه دو دسته روایت وجود دارد:

۱. روایاتی که می‌گوید روش آن حضرت، همان سیره و روش پیامبر صلی‌الله علیه و اله و ائمه معصومین علیهم‌السلام است. این روایات ناظر بر روش ایشان در امور اجرایی است.
۲. روایاتی که سخن از تفاوت روش و سیره حضرت مهدی علیه‌السلام با سیره پیامبر صلی‌الله علیه و اله، امام علی و ائمه علیهم‌السلام به میان آورده است.

برخی از روایات دسته نخست عبارت‌اند از:

عبدالله بن عطا گوید: از امام باقر علیه‌السلام پرسیدم: هنگامی‌که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند، به کدام روش در میان مردم رفتار خواهد کرد؟ آن حضرت فرمود:

«… آنچه را [بدعت و پیرایه] پیش از او بوده، از اساس ویران خواهد کرد، چنان‌که رسول خدا صلی‌الله علیه و اله عمل کرد و او اسلام را از نو آغاز خواهد فرمود».[۱]

امام صادق علیه‌السلام نیز فرمود: «چرا به فرارسیدن خروج قائم شتاب می‌کنید؟ به خدا قسم لباس او جز جامه درشت و خشن نخواهد بود و غذایش جز خوراک ناگوار و ناخوش نباشد و جز شمشیر [برای دشمنان] چیزی در کار نبوده و مرگ زیر سایه شمشیر او خواهد بود».[۲]

همچنین آن حضرت فرمود: «همانا قائم ما اهل‌بیت آنگاه که قیام فرماید لباس علی را بر تن خواهد داشت و بر سیره او عمل خواهد کرد».[۳]

از این روایت‌ها به‌روشنی استفاده می‌شود که روش آن حضرت مطابق روش پدران خود است.

پاره‌ای از روایات دسته دوم عبارت‌اند از:

زراره گوید: «به امام باقر علیه‌السلام عرض کردم: صالحی از صالحان را برایم نام ببر- و منظورم حضرت قائم علیه‌السلام بود- پس فرمود: اسم او اسم من است.

عرض کردم: آیا همچون محمّد صلی‌الله علیه و اله رفتار می‌کند؟

فرمود: هرگز! هرگز! ای زراره رفتار او را پیش نمی‌گیرد، عرض کردم:

فدایت شوم، برای چه؟! فرمود: همانا رسول خدا صلی‌الله علیه و اله در امت خود چنان رفتار می‌کرد که توأم با بخشش بود و دل‌های مردم را به خود جذب می‌کرد؛ ولی رفتار قائم [به جهت ستم فراوانی که جهان را فراگرفته] با خشونت و کشتار است؛ زیرا در کتابی که به همراه دارد، مأمور شده است که با کشتار رفتار کند و از کسی توبه نپذیرد. وای بر کسی که با او دشمنی کند و به ستیز برخیزد!».[۴]

ابو خدیجه از امام صادق علیه‌السلام روایت کرده که فرمود: «همانا امام علی علیه‌السلام فرمود: مرا چنین اختیاری بود که فراریان از جبهه جنگ را بکشم و کار مجروحان را یکسره سازم؛ لکن من به ملاحظه آینده‌نگری برای یاران خود این کار را نکردم که چون مجروح شدند کشته نشوند؛ اما برای قائم مقرر است آنان را که از جنگ می‌گریزند، بکشد و کار زخمی‌ها را یکسره سازد».[۵]

همچنین از امام صادق علیه‌السلام سؤال شد: آیا سیره قائم برخلاف سیره و روش امام علی علیه‌السلام است؟ حضرت فرمود: بلی! به جهت آن‌که حضرت علی علیه‌السلام سیره‌اش از روی منّت و گذشت بود؛ چون می‌دانست که شیعیانش زود مغلوب خواهند شد؛ اما حضرت قائم علیه‌السلام چون قیام کند، با شمشیر و اسیر گرفتن است؛ چون می‌داند شیعیانش هرگز مغلوب نخواهند شد».[۶]

کوتاه‌سخن این‌که سیره و روش آن حضرت در جهت اجرای تمام احکام و حدود الهی است که با توجّه به شرایط خاصّ آن حضرت، تمام آن‌ها تحقق خواهد یافت.[۷]

صرف‌نظر از صحیح بودن و یا صحیح نبودن اسناد روایات دسته دوم، وجه جمع بین این دو دسته روایت، این‌گونه قابل ذکر است که بر فرض اگر روش آن حضرت با امیر مؤمنان علیه‌السلام تفاوت کند، تنها به خاطر شرایطی است که در آن حکومت جهانی فراهم می‌آید؛ و این شرایط به دلیل‌هایی برای دیگر امامان فراهم نشده بود.

فراموش نشود آنچه از آن به عنوان سخت‌گیری‌های حضرت یاد شده فقط در مرحله آغازین ظهور و پس از اتمام حجّت بر تمام انسان‌ها و برای نابودی ستمگران است وگرنه روایات فراوانی در دست است که مراحل بعدی حکومت را، سرشار از صلح و صفا و صمیمیت دانسته، سخن از رضایت همگانی از آن حاکمیت جهانی به میان آمده است.

رسول گرامی اسلام صلی‌الله علیه و اله دراین‌باره فرمود: «بشارت باد بر شما به مهدی! در هنگام اختلاف مردمان و زلزله‌ها، در امت من برانگیخته می‌شود. زمین را آکنده از عدل و قسط می‌کند آن‌گونه که پر از ظلم‌ و جور شده باشد. از او ساکنان آسمان و زمین راضی خواهند شد».[۸] چه این‌که ساکن آسمان را فرشتگان الهی بدانیم و یا این‌که آن‌ها را انسان‌هایی بدانیم که بر اثر پیشرفت خارق‌العاده علم و دانش در عصر ظهور در کرات آسمانی ساکن شده‌اند که هردو، حکایت از گزینش بهترین روش در حاکمیت توسط آن حضرت است.

«اما این‌که فرشتگان و ساکنان آسمان‌ها و مردگان از ظهور امام علیه‌السلام خوشحال می‌شوند به خاطر این است که کفر و ستم و بیداد و گناه از ابتدای آفرینش آن‌ها را آزار داده و اندوهگین نموده است و وقتی می‌بینند که ظهور امام علیه‌السلام با مرگ باطل و زنده شدن حق و خاموش شدن آتش کفر و شرک و گسترش ایمان و توحید همراه است خوشحال می‌شوند و بلکه می‌توان گفت به این خاطر، همه چیز در آسمان و زمین از ظهور آن حضرت مسرور می‌شوند.

افزون بر این مطالب، چون امام واسطه نزول فیض پروردگار بر تمام موجودات عالم هستی است و اراده پروردگار در اصل وجود اشیاء و کمّ و کیف و دیگر وجوه عنایات الهی، به موجودات، از راه امام محقق می‌شود، بنابراین بین امام علیه‌السلام و دیگر موجودات رابطه‌ای معنوی برقرار است که وقتی امام به مصیبت و اندوهی مبتلا شود آن‌ها اندوهگین و هرگاه مسرور باشد آن‌ها مسرور می‌شوند.»[۹] و شکی نیست که آن حضرت نیز همچون دیگر موجودات از ظهور اراده الهی در تحقق عدل و عدالت در نهایت خوشحالی خواهد بود.

……………………………………………..
[۱] «یهدم ما قبله کما صنع رسول اللّه و یستأنف الاسلام جدیداً»؛ الغیبة، ص ۳۳۵، ح ۱۷؛ ر. ک: تهذیب، ج ۶، ص ۱۵۴؛ روضة الواعظین، ص ۲۶۵.
[۲] «ما تستعجلون بخروج القائم، فو اللّه ما لباسه الا الغلیظ و لا طعامه الّا الجشب و ما هو الّا السّیف و الموت تحت ظل السّیف»؛ الغیبة، ص ۳۳۶، ح ۲۰.
[۳] «… انّ قائمنا اهل البیت: اذا قام لبس ثیاب علی و سار بسیرة علی»؛ کافی، ج ۱، ص ۴۱۱، ح ۴؛ ج ۶، ص ۴۴۴، ح ۱۵.
[۴] الغیبة، ص ۳۳۴، ح ۱۴.
[۵] پیشین، ص ۳۳۴، ح ۱۵.
[۶] کافی، ج ۵، ص ۳۳، ح ۴؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۵۴؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۹؛ المحاسن، ج ۲، ص ۳۹، ح ۱۱۲۶.
[۷] ر. ک: تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۵۱، ح ۱۱۴.
[۸] «أبشّرکم بالمهدی یبعث فی أمّتی علی اختلاف من النّاس و زلزال یملأ الأرض عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما یرضی عنه ساکن السّماء و ساکن الأرض»؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۸.
[۹] علی سعادت‌پرور، ظهور نور، ص ۲۰۹.