مفادّ روایات در مورد مدّت حکومت حضرت مهدی (عج) چیست؟

روایات در این زمینه بر دو دسته‌اند:

الف) روایاتی که دلالت دارند بر اینکه مدّت بقای حکومت حضرت، ده سال یا کمتر است. این قول مشهور بین علما بوده، غالب روایاتش در مصادر اهل سنّت یافت می‌شود؛
ب) برخی روایات دیگر دلالت دارد بر اینکه، مدّت حکومت حضرت بیش از ده سال است.

روایاتی از نوع اوّل:

۱. ابو داوود به سندش از ابوسعید خدری از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم نقل کرده است که فرمودند:
«مهدی از من است… و هفت سال حکومت خواهد کرد»[۱]

۲. ترمذی به سند خود از ابوسعید خدری از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلّم نقل کرده است که فرمودند:
«همانا در میان امّتم مهدی است که خروج خواهد کرد و در مدّت پنج یا هفت یا نه سال حکومت خواهد نمود»[۲]

روایاتی از نوع دوم:

۱. قندوزی حنفی از حذیفهٔ بن یمان نقل کرده است که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
«مهدی مردی از اولاد من است… بیست سال حکومت خواهد نمود»[۳]

۲. سیوطی به سندش از امام علی علیه‌السلام نقل کرده است که فرمودند:
«مهدی در مدّت سی یا چهل سال متولّی امر مردم خواهد شد»[۴]

۳. شیخ طوسی به سندش از جابر از امام باقر علیه‌السلام در حدیثی نقل می‌کند که:
به حضرت عرض کردم: چه مدّت قیام حضرت در جهان طول خواهد کشید؟ حضرت فرمودند: «نوزده سال»[۵]

۴. او همچنین به سندش از ابن ابی یعفور نقل کرده است که امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
«حکومت قائم از ما نوزده سال و چند ماه خواهد بود»[۶]

۵. همچنین از عبدالکریم خثعمی نقل می‌کند که به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: مدّت حکومت قائم علیه‌السلام چه مقدار است؟

حضرت فرمودند: «هفت سال، خداوند روزها و شبها را طولانی خواهد کرد به حدّی که یک سال از سال‌های او به مقدار ده سال از سال‌های شما است. بنابراین مدّت حکومت آن حضرت هفتاد سال از سال‌های شما خواهد بود».[۷]

همچنین به سندش از ابی الجارود از امام باقر علیه‌السلام نقل کرده است که فرمودند:
«همانا قائم سیصد و نه سال حکومت خواهد نمود؛ همان‌گونه که اهل کهف در غارشان درنگ کردند، زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد؛ آنگونه که پر از ظلم و جور شده باشد.»[۸]

……………………………………………………………………………
[۱] «سنن ابی داوود»، ج ۲، ص ۴۲۲.
[۲] «صحیح ترمذی»، ج ۳، ص ۳۴۳.
[۳] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، «ینابیع المودة»، ص ۵۳۷.
[۴] سیوطی، جلال الدّین، «الحاوی للفتاوی»، ص ۱۵۵.
[۵] طوسی، محمّد بن حسن، «الغیبه»، ص ۲۸۶.
[۶] همان، ص ۱۸۱.
[۷] همان، ص ۴۳۲.
[۸] همان، ص ۲۸۳.