آفتاب جان
مشرق جنبهٔ روشنی دارد و مغرب جنبهٔ تاریکی دارد. سالک اگر از حجابهای مغرب بگذرد، به روشنی آفتاب جان برسد. آفتاب جان همیشه جاودانه و روشن است. به تعبیر مثنوی اگر سالک همانند اسکندر (متوفی 323 قبل از میلاد) از لذات جسمی یعنی مغرب گذشته باشد، به مشرق که عالم لذات روح و عقل است برسد.
آفتاب معرفت را نقل نیست **** مشرق او غیر جان و عقل نیست
چون ذات متّصف به آفتاب حقیقی شد، اسماء و صفات در چنین فردی ظهور پیدا میکنند و دائماً در تلألؤ و روشنی است و ناظران لایق، از وجودشان استفاده میبرند.
بعد از آن هر جا روی مشرق شود **** شرقها بر مغربت عاشق شود