مقدمه
دوست برِ دوست رفت، یار برِ یار **** خوشتر از این در جهان هیچ بوَد کار؟ (ابوسعید ابوالخیر)
حضرت آیتالله کشمیری رحمة الله علیه پس از آخرین سکته که در ماه رمضان ۱۳۷۸ (هـ. ش) اتّفاق افتاد، نزدیک به سه ماه در بیمارستان شرکت نفت تهران به حالت بیهوشی (کُما، اغماء) بستری بودند.
مرحوم حجةالاسلام شیخ هادی مروی در این ارتباط میگوید: «پزشکان معالج ایشان پس از مدّتها کار اطلاع دادند که از نظر پزشکی ایشان فوت کردهاند و فقط از نظر ظاهری نَفَس میکشند. اگر میخواهید برای دفن ایشان کاری کنید».
من به خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و وضعیت روحی و جسمی آیتالله کشمیری را به ایشان عرض کردم. ایشان خیلی ناراحت شدند و فرمودند: «ما دعا میکنیم. شما هم دعا کنید. آقای کشمیری حیف است که از دستمان برود. اگر ایشان فوت کردند، من میگویم قبری برای ایشان در بالا سر حضرت معصومه علیها السلام هر کجا که خالی بود، آماده کنند… خودتان از قول من به تولیت حرم بگویید».
گفتم: «چشم». وقتی آقا فوت کردند، توسط اخوی خودمان، احمد آقا که در دفتر مقام معظم رهبری بود، به تولیت حرم رساندند که ایشان فرمودهاند: «در بالاسر حضرت معصومه علیها السلام، آیتالله کشمیری را دفن کنید».
من آمدم حرم. جوانی که خود را داماد آقای مسعودی خمینی (تولیت حرم) معرفی کرد، گفت: «فلانی! من یک قبر نشانت میدهم ولی به کسی نگو اینجا را چه کسی به من نشان داده است». گفتم: «باشد». گفت: «کنار قبر علامه طباطبایی و آیتالله خوانساری یک قبر خالی هست».
من به کسی که قبر میکَند، گفتم: «اینجا را بکَن». گفت: «اینجا قبری نیست». گفتم: «این کاری که میگویم انجام بده و الّا میروم شکایتت را میکنم».
او ترسید و شروع به کار کرد. سنگ را که برداشت، دیدیم که یک قبر آماده و ساخته و پرداخته آنجاست.
البته قبل از سکتهٔ وفات، از تهران به منزل ایشان در قم آمدم. وقت خداحافظی فرمود: «شما کی میآیید قم؟» گفتم: «جمعهٔ آینده خدمت شما هستم».
نگاهی به من کرد و فرمود: «هفتهٔ دیگر میآیی؟» گفتم: «بله». فرمود: «دیگر مرا نمیبینی».
چند روز نشد که ایشان سکته سنگینی کرد و سه ماه در کما (اغماء) رفت و طبق فرموده ایشان دیگر دیداری حاصل نشد! روحش شاد و یادش گرامی باد.
مقدمه را مزّین مینمایم به غزلی در توصیف شاه ولایت علی علیهالسلام از محب امیرالمؤمنین، مولانا صاحب مثنوی از دیوان شمس.
غزل ۳۲۱۴ (به نسخه فروزان فر ۳۲۰۳):
ای شاه شاهان جهان، الله مولانا علی ***** ای نور چشم عاشقان، الله مولانا علی
خورشید باشد ذرّهای از خاکدان کوی تو ***** دریای عمّان شبنمی، الله مولانا علی
موسی عمران در غمت بنشسته بُد در کوه طور **** داود میخواندت زبور، الله مولانا علی
آدم که نور عالم است عیسی که پور مریم است ****در کوی عشقت در هم است، الله مولانا علی
داود را آهن چو موم قدرت نموده کردگار **** زیرا به دل اقرار کرد، الله مولانا علی
آن نور چشم انبیا احمد که بُد بَدر دُجا **** میگفت در قرب دَنی، الله مولانا علی
قاضی و شیخ و محتسب، دارد به دل بغض علی **** هر سه شدند از دین بری، الله مولانا علی
گر مقتدای جاهلی، کَردَست در دین جاهلی **** تو مقتدای کاملی، الله مولانا عـلی
شاهم علی مرتضی، بعدش حسن نجم سَما **** خوانم حسین کربلا، الله مولانا علی
آن آدم آل عبا، دانم علی زین العباد **** هم باقر و صادق گوا، الله مولانا علی
موسی کاظم هفتمین باشد امام و رهنما **** گوید علی موسیالرضا، الله مولانا علی
سوی تقی آی و نقی، در مهر او عهدی بخوان **** با عسکری رازی بگو، الله مولانا علی
مهدی سوار آخرین، بر خصم بگشاید کمین **** خارج رود زیر زمین، الله مولانا علی
تخم خوارج در جهان، ناچیز و ناپیدا شود **** آن شاه چون پیدا شود، الله مولانا علی
اقرار کن اظهار کن، مولای رومی این سُخن **** هر لحظه سرّ من لَدُن، الله مولانا علی
ای شاه شاهان جهان، الله مولانا علی
ای نور چشم عاشقان، الله مولانا علی
خورشید باشد ذرّهای از خاکدان کوی تو
دریای عمّان شبنمی، الله مولانا علی
موسی عمران در غمت بنشسته بُد در کوه طور
داود میخواندت زبور، الله مولانا علی
آدم که نور عالم است عیسی که پور مریم است
در کوی عشقت در هم است، الله مولانا علی
داود را آهن چو موم قدرت نموده کردگار
زیرا به دل اقرار کرد، الله مولانا علی
آن نور چشم انبیا احمد که بُد بَدر دُجا
میگفت در قرب دَنی، الله مولانا علی
قاضی و شیخ و محتسب، دارد به دل بغض علی
هر سه شدند از دین بری، الله مولانا علی
گر مقتدای جاهلی، کَردَست در دین جاهلی
تو مقتدای کاملی، الله مولانا عـلی
شاهم علی مرتضی، بعدش حسن نجم سَما
خوانم حسین کربلا، الله مولانا علی
آن آدم آل عبا، دانم علی زین العباد
هم باقر و صادق گوا، الله مولانا علی
موسی کاظم هفتمین باشد امام و رهنما
گوید علی موسیالرضا، الله مولانا علی
سوی تقی آی و نقی، در مهر او عهدی بخوان
با عسکری رازی بگو، الله مولانا علی
مهدی سوار آخرین، بر خصم بگشاید کمین
خارج رود زیر زمین، الله مولانا علی
تخم خوارج در جهان، ناچیز و ناپیدا شود
آن شاه چون پیدا شود، الله مولانا علی
اقرار کن اظهار کن، مولای رومی این سُخن
هر لحظه سرّ من لَدُن، الله مولانا علی
از حضرت سیّد برهانالدین منقول است که او از بهاء ولد (پدر مولانا) روایت کرد که پیوسته به اصحاب کبار به کرّات میفرمود: «جلالالدین محمّد (مولانا) از نسل بزرگی است و پادشاه اصیلی است و ولایت او به اصالت است، چه جدّهاش دختر شمس الایمه سرخسی است و شمس الایمه شریف بود و هم از قبل مادر به امیرالمؤمنین علی مرتضی علیهالسلام میرسد». (مناقب العارفین، ج ۱، ص ۷۵ – کلیات دیوان شمس، ص ۷).
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین
اردیبهشت ۱۳۸۹