«هو»
همان خاموش کو نیکو ضمیر است **** بود عبدالکریم، ابن امیر است
جمالش یاد مولا کرده تصویر **** همای رحمت حق را که شیر است
محبت از نگاهش موج میزد **** که مؤمن را محبت در ضمیر است
سکوتش مُهر مِهر حیدری داشت **** کلامش معدن خیر کثیر است
«ز اشکم تا به سر عبدالکریمم» **** بخوابش گفت آن ساقی که میر است
دلش غرق علی غرق خدا بود **** علی خود حق، حق بینظیر است
به ذکر و یاد حق شب را سحر کرد **** به معنای عبادت او خبیر است
دلش ذکر و قدش ذکر و لبش ذکر **** میان ذاکران حق کبیر است
چه زیبا خط سبز ذکر بنهاد **** که او استاد این ره بینظیر است
چو قاضی پروریدش در ره یار **** صداقت را چه زیبا دستگیر است
(منظور مرحوم سید علی آقا قاضی است)
میان دو علی از سبط زهرا **** یکی پیرش یکی شاگرد و پیر است
یکی قاضی که در توحید یکتاست **** صداقت آنکه دل بر او اسیر است
امیرالمؤمنین ای ساقی جان **** که بی تو عشق هم از عشق سیر است
بده بر هر سه از اکرام و فضلت **** هر آن چیزی که لایق از امیر است
شعر از علی بوغیری