کفش بر سر
جوانی که هیچ آشنایی به حال عرفا نداشت، برای خریدن کتاب به کتابفروشی میرود و در ضمن، صحبت از آقای کشمیری میشود. او میگوید: «فامیل من از زبان کسی که به منزل آقای کشمیری رفت و آمد میکند، گفته است: «کسی منزل ایشان آمد و آقا از او عصبانی شد و کفش را بر سر آن شخص زد!»
در توضیح این مطلب میگوییم کدام عالم کفش بر سر سائل زده است؟! تا چه رسد به مجتهد عارفی همانند استاد!
ما در صفحه ۲۶ میناگر دل قضیهای را نوشتیم که کسی در منزل استاد آمد و تقاضای بیموردی کرد و استاد در خانه را بست و اجازه سؤال بیمورد دیگر را به او نداد.
در ضمن همان شخص به دوستانش گفت: «آقای کشمیری بدون علّت این کار را نکرده. حتماً در آن روز من گناهی کرده بودم و ایشان فهمید و در را به رویم بست»!