اصرار در دعوتها
نزدیک ظهر بود که برای دیدار استاد به منزلشان رفتم. دیدم که استاد درون ماشین شخصی از اهلی دانش از خانواده یکی از بزرگان حوزه نشسته و صاحب ماشین به منزل استاد رفته است.
عرض کردم: «کجا تشریف میبرید»؟
فرمود: «منزل فلانی. مرا برای ناهار به منزلش میبرد ولی میل باطنی ندارم».
همان لحظه صاحب ماشین با همسر استاد آمدند و سوار شدند و استاد را به طرف منزل خود بردند.
چند نمونه از این دعوتها اتفاقاً انجام میگرفت که میل باطنی استاد نبود و اصرار سبب میشد که قبول کند. بعضیها هم با استاد عکس میگرفتند با اینکه تناسبی از نظر سلوکی و عرفانی با استاد نداشتند و عکس را دلیل بر بزرگی خود جلوه مینمودند، ولی استاد مدارا و مماشات میکرد و برای عکس گرفتن ممانعت نمینمود!