وبلاگ

در دنیا نبود

آقای کشمیری در دنیا نبود. اگر فرضاً من بیرون می‌رفتم و می‌آمدم و هوا تاریک شده بود و کلید برق بالای سرش بود، آن را روشن نمی‌کرد و من آن را روشن می‌کردم. اگر بازار می‌رفتم و برمی‌گشتم و می‌گفتم فلان چیز قیمتش این قدر شده، می‌فرمود: «یعنی بالا رفته یا پایین آمده اس؟» اگر در مورد جهیزیه دختر با او صحبت می‌کردم، می‌گفت: «یعنی چه؟ هم دختر بدهد و هم جهیزیه»؟! بازار نمی‌رفت؛ مگر برای اندازه‌گیری لباس به خیاطی برود. در خرید و خرابی خانه و جهیزیه دختران دخالت نداشت.

* این‌ها کلمات همسر محترمه استاد بود که در تاریخ ۸۸/۱۲/۲۸ در منزلشان در تهران درباره استاد فرمود.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.