وبلاگ

این چه کاری است

روزی استاد سوار ماشین یکی از شاگردان بود و ایشان جلو نشسته بود. موتور سواری از اهل دانش همسرش را پشت سرش سوار کرده بود. چون در نجف اشرف رسم نبود که اهل علم همسرشان را بر موتور سوار کنند، مشاهدهٔ این عمل در قم جنبهٔ تازگی و نو داشت. آن شاگرد عرض کرد این موتور سوار از اهل دانش همسرش را پشت خود سوار کرده است.

استاد که کاملاً به بیرون ماشین بی‌توجه بود و این سیره و روش دائمی ایشان بود، نگاه کرد و فرمود: «این چه کاری است، خوب نیست».

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.