مدارج معنوی را نپیموده
اهل علمی از دوستان استاد که ساکن تهران بود، از مکه معظّمه آمده بود. فقیر به همراه استاد و یکی دیگر از شاگردان ایشان به منزلش رفتیم. شخصی از نوادگان یکی از علمای گذشتهٔ معروف و مدفون در قبرستان شیخان قم هم آنجا بود. کسی نزد استاد از آن شخص تعریف نمود که دارای علوم و اذکار و جفر و علم حروف … میباشد.
مقداری که نشستیم حضرت استاد فرمود: «برویم جایی دیگر، حال اینجا نشستن را ندارم».
در واقع به خاطر حضور بعضیها مجلس سنگین شده بود. از این رو پشت حیاط فرشی پهن کردند و استاد آنجا نشستند. در ضمنِ صحبتها، از احوال آن شخص مذکور که استاد وی را نپسندیده بود، سؤال و جوابهایی هم شد.
بعدها برای همراهان ثابت شد که آن شخص مدّعی آن علوم است و میخواهد شاگرد داشته باشد، امّا تقدیرش این نبود. او مشکلات مادی هم داشت و مهمتر اینکه مدارج معنوی را نپیموده بود و صرف بازگو کردن شرح احوال بعضی بزرگان، دلیل بر مقامات گوینده نیست.