احتما (پرهیز کردن)
در مثل فکر مانند شیر درنده است و دلها بهمانند بیشهزاران است. پس از اندیشهها باید پرهیز کردن تا قلب از فکرهای وحشی حفظ شود. مادام که بیشه دل از خواطر پریشان خالی نباشد، به خاطر هجوم شیران درنده از جوشش معارف خبری نباشد. پرهیز کردن از دوا دادن بهتر است، چه آنکه جای زخم بیشتر خارانده شود بیماریاش وخیمتر میگردد. مانع گذاشتن برای نیامدن خواطر مزاحم بهتر از آن است که خواطر سوء بیاید و بعد بخواهد دفع کند.
احتماها بر دواها سرور است **** ز آنکه خاریدن، فزونی گر است
پرهیز ریشه هر علاجی است بعد از آن خوب قوت روحی خود را ببین.
احتما اصل دوا آمد یقین **** احتما کن قوه جان را ببین
از این جاست که رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: پرهیز کردن سرچشمه هر درمان میباشد. (الحمیة رأس الدواء) و بالاترین ریاضت نگاهداشتن دل از خواطر سوء و افکار خراب است.