اخبار از عمر بن سعد در کربلا
روزی حضرت علی علیهالسلام خطبهای خواند و در آن فرمود: «سِلونَی قبلان تَفْقَدُونَی» از من بپرسید قبل از آنکه از میان شما بروم؛ قسم به خدا سؤال نمیکنید از من درباره گروهی که گمراهکننده صد تن یا راهنمای صد تن باشد، مگر آنکه شما را از آواز دهنده و سردار آنان تا روز قیامت، آگاه سازم.
مردی (سعد بن ابی وقاص) از پای منبر بلند شد و گفت: مرا خبر ده به اینکه در سر و ریشم چقدر مو وجود دارد؟! حضرت فرمود: قسم به خدا، پیامبر صلیالله علیه و آله از این سؤال تو مرا خبر داده است؛ در زیر هر موی سرت فرشتهای است که تو را لعنت کند و در بن هر موی ریشت شیطان است که تو را تحریک کند؛ در خانه تو پسر بچّه ای است که پسر پیامبر (امام حسین علیهالسلام) را خواهد کُشت و نشانهاش (عمر سعد) همان چیزی است که تو را بدان آگاه کردم (که فرشته تو را لعنت کند) و اگر آنچه پرسیدی اثباتش مشکل نبود، هرآینه به تو میگفتم (تعداد موهای سر و صورتت چقدر میباشد) ولیکن دلیل صدق سخنم، لعنت فرشتگان بر تو و قضیّه پسر ملعونت (که در کربلا واقع میشود) میباشد.
در آن هنگام پسرش، عمر بن سعد بچّه کوچکی بود که با دست و پا راه میرفت؛ وقتی صحنه کربلا پیش آمد عمر سعد متولی قتل امام حسین علیهالسلام و اصحابش شد همانطوری که حضرت علی علیهالسلام فرموده بود. (الارشاد 174- امالی الصدوق)