۱. از قبور کدامیک از علما بیشتر بهرهمند میشدید؟
از قبر شیخ زینالعابدین مرندی و سید علی آقا قاضی «قدّس سرّه».
۲. برای مردگان در قبرستان چه میخوانید و هدیه میکنید؟
یک حمد و یازده مرتبه «قُل هُوَ اللهُ اَحَد».
۳. آیا با ارواح تماس داشتهاید؟
در عراق و ایران برایم بارها اتفاق افتاد و در ایران بیشتر مرحوم سید علی آقا قاضی و پدرم را میبینم. آنان با من صحبت میکنند و من به کلمات آنان گوش میکنم.
۴. قضیه جوان لبنانی که احضار ارواح داشت و عدهای از علما نجف را جذب خود کرده، چه بود؟
به من گفتند جوانی لبنانی به نجف آمده و احضار دارد، بیا شما را نزد او ببریم، گفتم: نمیآیم؛ پس او را نزدم آوردند. بعد از تعارفات گفتم: روح فلان شخص را احضار کن، هرچه قدرت داشت به کار برد نتوانست. گفتم: باز چه کار دیگری وارد هستی؟ گفت: افراد را خواب میکنم، گفتم: فرزندم سید حسن که کوچک است او را خواب کن؛ هر کار کرد نتوانست.
۵. چه مانعی بود که او در منزل شما نتوانست هنر خود را نشان بدهد؟
خود آن لبنانی گفت: اراده و قوّت تو مانع از قدرتنمائی من است.
۶. برای تماس با ارواح بزرگان اهل معرفت چه چیز خوب است؟
خواندن قرآن و هدیه به روحشان تا با ایشان رفیق شوید.
۷. در فقدان و وفات چه کسی خیلی متأثر شدید؟
در وفات سید علی آقا قاضی و پدرم.
۸. رفتن افراد شبها به قبرستان اشکال دارد؟
رفتن شب به قبرستان کراهت دارد و علتش این است که در برزخ مثل شبهای ما، رسولالله صلیالله علیه و آله برای اموات مؤمنین مجلس دارند، وقتی فاتحه در قبرستان خوانده میشود آن را حضور متوفی میبرند، مجبور میشود از مجلس رسولالله صلیالله علیه و آله بیرون آید و وجه کراهت یکی این است.
۹. از قبور اولیاء چه باید خواست؟
معرفت خدا، «وَ ما خلقت الجن والانس الّا لیعبدون»: من جن و انس را نیافریدم، مگر به این خاطر که مرا عبادت کنند. (ذاریات،۵۶) یعنی مرا بشناسند.
۱۰. شما قبور بابا رکنالدین و حاج محمدصادق تخت فولادی را (به تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۷۴) در اصفهان دیدهاید. نظر جنابعالی درباره این دو چیست؟
بابا رکنالدین روح و ریحان است و از حاج محمدصادق قویتر است.
۱۱. آیا از قبر بابا رکنالدین چیزی هم طلب کردید؟
خواستم بفهمم ذکر او چه بوده، الهامم شد که ذکرش «لاالهالاالله» بوده است.