وبلاگ

از انگیزه اولی تا دومی

انسان گاهی انگیزه دنیوی و ابتدائی دارد، ولی وقتی درون کار می‌رود، انگیزه‌اش عوض می‌شود، مثلاً:

1- کسی برای خرید نان به دکان نانوایی می‌رود و چون حسن نانوا را می‌بیند عاشق زیبایی او می‌شود.

2- کسی برای تفریح به باغستانی می‌رود، چون جمال باغبان را می‌بیند دیگر به باغ نظر نمی‌کند.

3- آن کسی که خواست از چاه آب بکشد، سطل را کشید با جمال یوسف رو به رو شد و آب حیات از رخ یوسف چشید.

همچو اعرابی که آب از چه کشید **** آب حیوان از رخ یوسف چشید

4- حضرت موسی رفت آتش بگیرد برای خانواده‌اش، آن هم در شب سرد که آتشی از درختی دید و جذب آن شد.

رفت موسی، آتش آرد او به دست *** آتشی دید او، که از آتش برست

5- مانند عیسی علیه‌السلام که رفت از دشمنان فرار کند، از بالای دار به آسمان عروج کرد.

6- مانند باز شکاری که برای صید به‌سوی دام شاه افتد و جایش در ساعد (از مچ تا بازو) شاه شود و اقبال با شکوه پیدا می‌کند.

7- کودک برای آن‌که پدرش برای او پرنده‌ای بخرد به مدرسه می‌رود، اما با تحصیل دانش به مقام صدارات می‌رسد و مانند ماه شب چهارده جامعه را روشنی می‌بخشد.

درنتیجه: انگیزه ابتدائی و معمولی، گاهی تبدیل به مقاصد بزرگ و ترقیات باشکوه می‌شود.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.