از دانه تا میوه
انسان، اول مثل دانه است که در زیر خاک و ظلمت قرار دارد. وقتی مقداری آب (محبت و معرفت) به او رسید جوانه میزند. جوانه گردنش را خم میکند و به خاک فشار میآورد تا آن را بشکافد. (سر به گریبان فرو بردن و عبادت و خودسازی کردن) خاک که شکافته شد، یک جوانه زرد و نازک بیرون میآید. (که رنجوری تن سالک پس از عبور، از حجاب طبیعت است)
بعد آفتاب (حقایق) به او میتابد، کمکم سبز رنگ میشود و رشد میکند و شاخ و برگ میدهد و پس از آن گل میکند و میوه میدهد.