اسماء
اینکه خداوند به حضرت آدم علیهالسلام بعضی اسماء را آموخت، لفظ اسماء نبوده است، بلکه خواص و آثار آن اسماء (از توحید و …) را به او داده بود. شناخت واقعی آبها و گیاهان و حیوانات و زمین و بذرها و سبزیجات و معادن و … تا اولین انسان که بهتنهایی، خود نوعی طبیب و مهندس و … بود؛ و احتیاج به کسی نداشت. پس اگر میخواهی آن را بدانی از صاحبان اسم اعظم آن را بشنو، نه هر کتابی که به گمان خود چیزی نوشت. هر اسمی در ازل هر چه بود، در عینیت خارجی به وقوع میپیوندد؛ پس اسم شمشیر، در فعلیت خارجی به بُرندگی و تیزی و کشتن و ذبح، تحقق پیدا میکند؛ ولی در مظهریت به قهاریت و منتقم بودن، خود را نشان میدهد؛ و مظهریت حیدر کرّار میخواهد تا بهحق آن را در بدن کافران و مشرکان بزند و آنها را از پای درآورد.
اگر در ظاهر، نام چوب حضرت موسی علیهالسلام عصا بود، اما در واقع و حقیقت او اژدها بود. اگر بالفعل نطفه، منی اسم دارد، اما اسم واقعی او، وقتی است که متولد شود و او را نامی بنهند. آدمِ نوعی، وقتی خداوند به او علم حقیقی و معرفت به اسماء را بیاموزد، آنگاه خواص اسماء هم بر او مکشوف میشود.