انعکاس وضعی اعمال
در صف نانوایی جوانی نان سنگک خرید و سنگ داغ نان را توی گردن پیرمردی که در صف بود، گذاشت. پیرمرد جز احساس سوختن چیزی نگفت.
شخصی گفت: «چرا چیزی نگفتی»؟! گفت: «45 سال پیش در صف نانوایی پیرمردی بود و من آنوقت جوان بودم. سنگ داغ را آن روز در گردن پیرمردی گذاشتم. امروز همان عمل منعکس شد و به خودم برگشت و این جزای عملم بود».