این شاید، بهتر از یقین
گویند: وقتی امام رضا علیهالسلام وارد نیشابور شد، علما و شخصیتهای سرشناس هر یک از امام تقاضا کردند مهمان آنها شوند و به خانهشان تشریف ببرند. امام فرمود: من افسار شتر را رها میکنم، در هر منزلی که شتر زانو زد و نشست، من به آنجا میروم. یک پیرزن فقیر وقتی این مطلب را شنید با خود گفت: شاید شتر امام جلوی خانه من زانو بزند و خانهام تشریف بیاورند. لذا خانهاش را آب و جارو کرد و به انتظار نشست؛ شتر امام جلوی خانه همین پیرزن زانو زد و امام مهمان او شدند. قربان این «شاید» که از هزارها یقین بهتر است. این شاید، مال محبت است.