وبلاگ

باطنِ زنِ پلید

یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط به نام آقا سید گفت: هنگام بیرون آمدن از در حیاط ابتدا ایشان خارج می‌شد و من هم به دنبال او می‌رفتم. روزی زنی آرایش کرده و بدون حجاب و گیسو فروهشته از آنجا می‌گذشت. جناب شیخ به من فرمود: نگاه کن! (باطن این زن را ببین). با تصرف شیخ، نگاه کردم. دیدم زمین مانند مس گداخته است و همان زن بدون پوشش ایستاده و از تار موی او آثار ناپاکی شهوت می‌ریزد و شعله‌ور می‌شود، مانند قطرات بنزین که بر روی آتش بریزد. وقتی چنین دیدم، جناب شیخ فرمود: روح این زن را به اندازه هزار آدم جهنمی عذاب می‌کنند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.