برخورد امام با عمروعاص
به امیرالمؤمنین علیهالسلام خبر رسید که عمروعاص در شام برای مردم خطابه ایراد کرد و در آن احادیث جعلی را دربارهٔ خلفا نقل کرد؛ امام بپا خاست و فرمود: «از طاغیان اهل شام، تعجب است که قول عمروعاص را قبول میکنند و کلام او را تصدیق مینمایند و حالآنکه حدیثهای او دروغ است و بیتقواییاش بهجایی رسیده که به پیامبر صلیالله علیه و آله هم دروغ میبندد؛
پیامبر او را هفتاد بار لعنت کرده و نیز رفیقش (معاویه) را که مردم را به سوی او دعوت میکند در مکانهای مختلف لعنت نموده است و آن هنگامی بود که با هفتاد بیت شعر، پیامبر صلیالله علیه و آله را مسخره کرده بود!»
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «پروردگارا نه من شعر میگویم و نه او را حلال میکنم، تو خودت و ملائکه، او را به هر بیتی لعنتی فرست که تا روز قیامت بر نسلش پی در پی باشد».
وقتی ابراهیم، فرزند پیامبر صلیالله علیه و آله از دنیا رفت عمروعاص از جا برخاست و گفت: محمد صلیالله علیه و آله مقطوعالنسل شده و فرزندی ندارد و من از همهٔ مردم، بیشتر او را شماتت میکنم و از همه بیشتر دربارهٔ او بدگویی میکنم؛ خداوند هم دربارهٔ او این آیه را فرستاد: «إنّ شانئک هو الأبتر»: «بهدرستی که بدخواه تو مقطوع است، از ایمان و از هر خیری بریده است». (اسرار آل محمد صلیالله علیه و آله، ص 148- کتاب سلیم بن قیس)