بنده خاص و شیطان؟
مرادی را احتضار دست داد و مریدان گرد او جمع بودند و میگفتند: شهادتین بگو. مراد هیچ نمیگفت و روی برمیگردانید! چون مریدان این چنین بدیدند، فریاد برآوردند: آه! که این ساعت مهم است، این چه تاریکی است، پس حال ما چه خواهد بود! چون مراد از حال احتضار به در آمد، مریدان علت این واقعه را پرسیدند؟ گفت: در احتضار تشنه شدم، شیطان کاسهای از آب سرد آورد و گفت: خدای را همباز (شریک) بگو تا آبت دهم، من از وی روی میگردانیدم. شمس تبریزی گوید: این خود راست است، اما بنده خاص خدا چو وقت احتضار آید، چه جرأت باشد شیطان را که گِرد او گردد؟ فرشته به حساب گرد او بگردد.