وبلاگ

بنده سپاسگزار

فاطمه دختر امیرالمؤمنین علیه‌السلام به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «برادرزاده‌ام علی بن حسین علیه‌السلام از بسیاری عبادت پیشانی و دو سر زانو و کف‌های دست او پینه بسته و بدنش ضعیف شده است از او بخواه شاید در عبادت تخفیفی بدهد.»

جابر خدمت امام رسید و عرض کرد: «ای پسر پیغمبر صلی‌الله علیه و آله! خداوند بهشت را برای شما و دوستانتان آفریده و جهنم را برای دشمنانتان خلق کرده؛ چرا این‌قدر خود را در رنج عبادت قرار می‌دهی؟»

فرمود: مگر نمی‌دانی که جدّم پیامبر صلی‌الله علیه و آله با آن کرامتی که نزد خدا داشت، مبالغه و مشقت در عبادت را ترک نمی‌کرد. پدر و مادرم فدایش باد. تا آنکه بر ساق مبارکش آثار عبادت ظاهر شد و قدمش ورم کرد.

اصحاب عرض کردند: چرا چنین زحمت می‌کشی و حال‌آنکه خدا بر تو تقصیر نمی‌نویسد؟ فرمود: «آیا من بنده سپاسگزار نباشم؟»

جابر گفت: بر مسلمانان ترحّم فرما که به برکت تو خدا بلاها را از آن‌ها دور می‌سازد و عذاب بر آن‌ها نمی‌فرستد. امام فرمود: «ای جابر! طریقه پدران خود خواهم بود تا ایشان را ملاقات نمایم.»

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.