بوسه
بوسه، فیض و جذبه باطن است.
دیدار شد میسّر و بوس و کنار هم **** از بخت شکر دارم و از روزگار هم (حافظ)
بوسهای داد مرا دلبر عیّار و برفت **** چه شدی چونکِ یکی داد، بِدادی شش و هفت؟
هر لبی را که ببوسید، نشانها دارد **** که ز شیرینیِ آن لب، بشکافید و بکفت
یک نشان آنکِ ز سودای لبِ آبِ حیات **** هر زمانی بزند عشق هزار آتش و نَفت
یک نشانِ دگر آن است که تن نیز چو دل **** میدَوَد در پیِ آن بوسه به تعجیل و به تَفت
تُنُک و لاغر گردد بمثال لب دوست **** چه عجب لاغری از آتش معشوقه زفت؟
تَفت: با شتاب، با حرارت، تند. زَفت: درشت، هنگفت
(شرحی درباره غزل؛ جذبه (فیض) خدا که میرسد هرکدام نشانی دارد؛ و این به شیرینی آن فیض بستگی دارد. لازمهاش این است که بشکافی و بدانی مغز درونش چه خبر است. مثل هسته زردآلو که وقتی میخوری میبینی درونش چیه! باید قوی باشی و بدانی فرق فیض دیروز و امروز در چیه. جسم هم با روح همراه است و تن و روح به دنبال آن همراه هماند؛ و اگر این عاشق لاغر شد، این لاغریاش از آتشی است که به او رسید و او را میسوزاند و لاغر میکند.)
به چشمش گرچه عالم درنیاید لبش هر ساعتی لطفی نماید
گویند مجنون که به سرزمین نجد رفته بود، ریگهای بیابان را میبویید و سنگها را میبوسید. میگفت:
من ندیدم در میان کوی او **** بر در و دیوار اِلّا روی او
بوسه گر بر در زنم لیلی بوَد **** خاک گر بر سر کنم لیلی بوَد
زائری هم که میرود سنگ حرم و در و دیوار آن را میبوسد، اینها که جماد هستند؛ انگار دارد او را میبوسد. وقتی ما گوش را دوست داریم گوشواره را هم دوست داریم. وقتی امام را دوست داریم، هرچه که به او متّصل است را دوست داریم؛ و مردم هم مثلاً بچه رسول خدا صلیالله علیه و آله را دوست دارند اینها تبدیل میشود. مثلاً رسول خدا میفرماید او به فرزندم خیری رسانده، بوسهای داده … در مقابل بوسه ظاهری آنها در معنا ما را میبوسند و به ما فیض میرسانند و چیزی در جیب ما میگذارند.
اگر پدر یا مادری بچهشان را میبوسند، نمیدانند گاهی همین بچه دشمنشان میشود و پدر و مادر را از خانه بیرون میکند. امّا اینکه رسول خدا صلیالله علیه و آله امام حسین علیهالسلام را میبوسید، پیغمبر آخر کار را میدید؛ اوّل کار را میدید، آخر کار را هم میدید که همان بوسهها به گونهای شد که شمشیرها بر همان بوسههای پیامبر آمد و تبدیل به خون شد و همان خونها تا قیامت دلهای دوستان را میرباید و به خودش جذب میکند. لذا گاهی میگویند زیارت رفتید قبر امام را از طرف ما ببوسید یا بغل کنید. قبر سنگ است امّا باطنش روح (حقیقت) است. چون امام علیهالسلام زائر را میبیند، بوسههای زائر را هم میبیند و چون کریماند، به عوض بوسهها فیضی میدهند.