جدایی از ذوق نفس
ترک اولی و گناهی که از حضرت آدم سر زد و به درخت ممنوعهی گندم نزدیک شد، اگر چه ناچیز و به قدر یک مو بود، ولی برای او که انسان کامل بود، بسیار بزرگ و موجب لکّه دار شدن مقام او شد.
یک قدم زد آدم اندر ذوق نفس **** شد فراق صدر جنّت، طوس نفس
و فراق از بهشت همانند طوقی به گردن او افتاده. آدم که انسان کامل بود، مانند مردمک چشم خدای بزرگ بود و این کار او مانند مویی کوچک که در چشمی بیاید، به اندازهی کوهی بزرگ که مانع بینایی چشم میشود، جلوه کرد.
بــود آدم دیــدهی نــور قدیم **** موی، در دیده بوَد کوه عظیم
اگر آدم با عقل یا فرشتهای مشورت میکرد، دچار پشیمانی نمیشد. چون دو عقل جمع شوند، مانع کردار بد شوند. امّا دو نفس امّاره با یکدیگر مشورت کنند، از انجام کردار خوب محروم میشوند. (مثنوی معنوی، دفتر دوم، بیت 15 تا 21)
ز آنکه با عقلی چو عقلی جَفت شد **** مانـع بـعد فعلی و بد گفت شد
نـفـس بـا نـفس دگر چون یار شد **** عقل جزوی عاطل و بی کار شد