حلم
در دعا وارد است که میگوییم: «خدایا فضلت وسیع و حلمت اعظم است از اینکه به عمل من مرا مؤاخذه کنی و به گناهانم مرا خوار کنی.»
حلم چراغ حق است و شخص حلیم نمیشود، مگر به انوار معرفت و توحید مؤید شده باشد. حلیم در پنج صورت اعمالش به جا است:
1- وقتی عزیز بوده و حال ذلیل شده.
2- وقتی صادق در گفتار بوده، حال او را متهم به کذب میکنند.
3- مردم را به حق دعوت نموده اما او را کوچک میشمارند.
4- با عدم جرم او را آزار میدهند.
5- مطالبه حق میکند اما در آن حق با او مخالفت مینمایند.
اگر کسی آنچه سزاوار موارد مذکوره بود و حلم ورزید، واقعاً حلیم و قابلستایش است.
حلیم در مقابل فرد سفیه، دوری میکند و جوابش را نمیدهد. پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «مثل مؤمن مانند زمین است که همه از منافع اش استفاده میبرند و اذیت آنان هم بر روی همین زمین است.» و در حدیث دیگر فرمود: «من مبعوث به رسالت شدم تا مرکز حلم و معدن علم و مسکن صبر باشم.»
هر کس بر جفای خلق صبر نکند، به رضای الهی نمیرسد و حقیقت حلم همین است که وقتی بدی به شخص رسانند، درگذرد.