حکمت های پوشیده
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد که به فلان پادشاه از قول من بگو که جان او را به زودی خواهم گرفت. آن پیامبر پیغام خداوند را به آن پادشاه گفت، او چنان دعایی کرد که از روی تخت به زمین افتاد. بعد گفت: خداوندا! به من آنقدر مهلت بده که کودکم بزرگ شود و کارهایم را انجام دهم. خداوند به همان پیامبر وحی کرد که برو به همان پادشاه بگو که من از مرگ او صرفنظر کردم و مدت 15 سال به عمرش اضافه نمودم. آن پیامبر عرض کرد: خداوندا! تو میدانی که من دروغ نگفتهام. خداوند فرمود: تو مأموری. برو به او بگو کسی از خدا در کارهایش سؤال نمیکند. (یعنی هر کار بخواهم با حکمت انجام میدهم و کسی هم سر در نمیآورد). امام باقر علیهالسلام فرمود: حضرت موسی به خداوند عرض کرد: چگونه سامری یک گوساله صدا دهنده ساخت؟ حقتعالی فرمود: این آزمایش من بود درباره آن جستجو نکن.