حیات حقیقی

حیات حقیقی عاشقان این است که در راه معشوق بمیرند. تا به معشوق کاملاً دل داده نشود، سالک صاحب دل نشود.

ای حیات عاشقان در مردگی **** دل نیابی جز که در دل بردگی

هر چه عاشق در دریای عشق معشوق، غرق‌تر و زیر و رو تر گردد بهتر است تا از عالم کثرات و دوبینی بگذرد.

غرق حق، خواهد که باشد غرق‌تر **** همچو موج بحر جان، زیر و زبر

چون عاشق باید به مقام رضا برسد، زیر دریا باشد و یا در معرض تیر معشوق باشد؛ که کنایه از صفت قهر و جلال است؛ یا در روی دریا و سپر معشوق باشد، کنایه از صفت لطف و جمال است، برای او فرقی ندارد.

زیر دریا خوش‌تر آید، یا زبر؟ **** تیر او دلکش‌تر آید، یا سپر؟

اما آن‌که شادی از معشوق می‌خواهد، از بلا رو گردان است، وصل را می‌خواهد از هجران خوشش نمی‌آید، نمی‌تواند به حیات حقیقی و مقام رضا برسد، چه آن‌که خواسته خود را بر خواسته معشوق ترجیح می‌دهد.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.