حیات دین، با صبر است
روزی رسول خدا صلیالله علیه و آله با امیرالمؤمنین علیهالسلام بهسوی مسجد قبا میرفتند، در راه به بوستانی خرّم برخوردند، حضرت عرض کرد: یا رسولالله! بوستان خوبی است؛ پیامبر فرمود: بوستان تو در بهشت از این بهتر است. گذشتند تا از هفت بوستان رد شدند و همین کلام، میان حضرت و پیامبر رد و بدل شد، سپس پیامبر او را در آغوش کشید و زار زار بگریست و حضرت هم گریست؛ حضرت، علت گریهٔ پیامبر را جویا شدند، پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: به یاد کینههایی افتادم که در سینههای این مردم از تو جای گرفته است، پس از وفات من آنها کینههای خویش را بر تو آشکار خواهند کرد؛ حضرت پرسید: یا رسولالله! من چه باید بکنم؟ فرمود: صبر و شکیبایی؛ و اگر صبر نکنی بیشتر به مشقت خواهی افتاد؛ عرض کرد: آیا بر هلاکت دینم میترسی؟ فرمود: حیات تو در صبر است. (مناقب ابن آشوب، ج 1، ص 322- آیینهٔ دل)