دردسریم
آنقدر خیال و فکرمان در اشتغالات دنیوی غرقه شده که به خاطر تغلیب، ما از اماممان خبری نداریم. پس برای او دردسر هستیم که رضایتمندی او را حاصل نکردیم و به چند دعا برای حضرتش خود را مشغول کردیم و فکر میکنیم که کار بزرگی کردهایم. ما مدّعی هستیم، امّا نه سوز درون داریم و نه اشک فراق خالص. بهظاهر پر و بال میزنیم، امّا درواقع پر و بال شکستهایم. به همهٔ خانهها سر میزنیم، امّا درِ خانهٔ او را بلد نیستیم و اشتباهی درب دیگر خانهها را میکوبیم و خروش میکنیم.