دردمندی
ای صاحب عصر و زمان! بندهٔ مریض و ناتوانم، از مصائب دنیوی در حجاب قرار گرفتم. از غفلت از شما داخل گناه میشوم و فریب نفس امّاره را میخورم. چون تو را فراموش میکنم، توکّلم کم میشود؛ کمکم کارهای ضد توکّل انجام میدهم. نسیان از تو سبب شده که وقتی دعا میکنم، دعایم حبس و محجوب میشود. دلتنگیام از تو عاریه و مجازی و نفس آن را واقعی میپندارد. اگر میگویم عاشقت هستم، ادّعاست و از نفهمیام میباشد؛ چراکه عاشق، هیچوقت ناراحتی برای معشوق خود درست نمیکند.