دست تهی

سعدی گوید: «پارسایی را دیدم که سر بر درگاه خانه‌ی خدا می‌مالید و چنین مناجات می‌کرد: «یا غفور یا رحیم» تو دانی که از ظلوم و جهول چه آید؟

عذر تقصیر خدمت آوردم **** که ندارم، به طاعت استظهار

عاصیان از گناه توبه کنند **** عــارفان از عبادت استغفار

عابدان پاداش اطاعت خود را می‌خواهند و بازرگانان بهای کالای خود را می‌طلبند. من بنده امید آورده‌ام. به طاعت و به گدایی با دست تهی آمده‌ام، نه با کالا و تجارت. با من همان گونه که تو شایسته‌ی آن هستی رفتار کن». (حکایت‌های گلستان، ص 104)

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.