دَلْق
دَلْق به معنای خرقه و جامهٔ درویشی، لباس ژنده و مرقّع که درویشان به تن میکنند.
عبادت به جز خدمت خلق نیست **** به تسبیح و سجّاده و دلق نیست
من این دلق ملمّع را بخواهم سوختن روزی **** که پیر مِی فروشانش به جامی برنمیگردد (حافظ)
گاهی دلْق کنایه از جسم است و تعلّقات جسمانی
پاره دوزی چیست؟ خوردِ آب و نان **** میزنی این پاره بر دلق گران
هر زمانی می درّد این دلقِ تنت **** پاره بر وی میزنی زین خوردنت
دلق چرکین برکنم آنجا ز سر **** خِلعتِ پاکم دهد بارِ دگر
کار او این است و کارِ من همین **** عالَم آرای است ربُّ العالَمین (مثنوی)