رؤیای صالح و واقعه
سالک در مجاهدت، در هر مقام مناسب حال، به کشف افتد. گاه در خواب و گاه در واقعه باشد. واقعه بین خواب و بیداری و گاه بیداری باشد؛ اما در خواب، حواسش بهکلی از کار بیافتد؛ و قوه خیال بر کار باشد. خواب یا آشفته است و تعبیر ندارد؛ و یا نیک است و آن را رؤیای صالح گویند. «که یک جز از چهلوشش جزء نبوت است که پیامبر فرمود.» بسیاری از انبیاء بودند که وحیشان در خواب بود.
حضرت ابراهیم به فرزندش اسماعیل فرمود: من در خواب دیدم که تو را سر میبرم (أری فی المنام) (صافات: 102) خوابی که حضرت ابراهیم دید به عینه ظاهر شد. بعضی خوابها تأویل دارد و بعضی تعبیر عینی دارد و بعدها در زمانهای طولانی اتفاق میافتد، مانند خواب حضرت یوسف که به پدرش گفت: در خواب دیدم: یازده ستاره و شمس و قمر مرا سجده کردند. (یوسف: 4) یعقوب علیهالسلام فرمود: ای پسرم خواب خود را برای کسی نقل نکن (لا تقصص رؤیاک). یوسف بعد از سالها که به سلطنت رسید، پدر و مادر و برادران، به مقام او تکریم و تعظیم کردند، برای سپاسگزاری (خَرّوا لَهُ سُجَّداً) به حق سجده کردند و روی بر زمین نهادند. (یوسف: 100)
اما واقعه، میان خواب و بیداری، از ریاضت نفس و تصفیه دل میشود که غلبات روحانیت پدید میآید و صفات حیوانی محو و از حجب خیال، قدری خلاصی یافته است. واقعه در آفاق و أنفس، جمال آیات و بینات در نظر موحّدان آرد، لذا در سوره سجده آیه 53 فرمود: زود باشد که آیات و نشانههای (توحید) خودمان را در اطراف و کرانهها (آسمان و زمین) و در نفس خودشان به آنان بنمایانیم تا اینکه حق و درستی آشکار شود. (حتّی یتَبَین لهم)