رؤیت به چشم

1- یعقوب بن اسحاق در نامه‌ای از امام حسن عسگری علیه‌السلام سؤال کرد: آیا پیغمبر پروردگارش را دیده بود؟ امام در جواب نوشت: خدای تبارک‌وتعالی از نور عظمتش به قلب پیغمبرش آنچه دوست داشت نشان داد. 2- ابو قره از امام رضا پرسید: خدا دیدار خویش را به محمد عطا کرد؟ امام فرمود: پس از آن‌که از طرف خدا، به جن و انس رسانید که «دیده‌ها او را درک نکند، علم مخلوق به او احاطه نکند، چیزی مانند او نیست.» مگر محمد صلی‌الله علیه و آله نبود، چگونه ممکن است مردی به‌سوی تمام مخلوق آید و این (سه مطلب) را بگوید، سپس بگوید: من به چشمم خدا را دیدم و به او احاطه علمی پیدا کردم، او به شکل انسان است! خجالت نمی‌کشید! زنادقه این‌چنین نسبتی را نتوانستند به او دهند. 3- مردی از خوارج به امام باقر علیه‌السلام گفت: چه چیز را می‌پرستی؟ فرمود: خدای تعالی را، گفت: او را دیده‌ای؟ فرمود: از دیدگان چشم دیده نمی‌شود، ولی دل‌ها او را به حقیقت ایمان ببینند؛ با آیاتش توصیف شده و با علامات شناخته شده، ولی با سنجش شناخته نشود و با حواس درک نشود و مانند مردم نیست. 4- امام صادق علیه‌السلام فرمود: این خورشید یک‌هفتادم نور کرسی است و کرسی یک‌هفتادم نور عرش و عرش یک‌هفتادم نور حجاب و حجاب یک‌هفتادم نور ستر است اگر آن‌ها (مدعیان رؤیت) راستگویند، چشم خود را به همین خورشید وقتی‌که در ابر نباشد بدوزند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.