راحتی با نفس نیست
تغیر و تلون و اضطراب از نفس پیدا میشود. آنجا که اثری از انوار حقیقت کشف افتد، آنجا نه ولولهای بود و نه مشغله و نه تغیر و نه تلون. با خدا بودن وحشتی نیست؛ و با نفس بودن راحتی نیست.
مرد باید که جگرسوخته خندان بودا **** نه همانا که چنین مرد فراوان بودا
خنک آنکه در همه عمر نفسی صافی از وی برآید و آن نفس ضد نفس بود و تا نفس غالب بود آن نفس نبود، بلکه دود تنورستان بود. چون نفس مقهور و مغلوب نور اسلام گردد، نفسهای صافی برآید، چنانکه اگر بر بیماران وزد، سبب شفاء ایشان باشد. همه وحشتها از نفس است، اگر تو او را نکشی او تو را بکشد، اگر تو او را مقهور نکنی او تو را مقهور خود کند.