راستگو عزیز پیامبر صلی الله علیه و آله
در عهد رسولالله مردی بود مولع به راست گفتن. بعضی صحابه جهت آنکه رسول صلیالله علیه و آله را با او عنایت بود از راستی و راستگویی او، میرنجیدند و او را نمیتوانستند چیزی گفتن. از او به خاطر این امتیاز پر بودند. بر خاطرشان گذشتی که بعد از رسول صلیالله علیه و آله از او انتقام بکشیم.
بعد از وفات رسول صلیالله علیه و آله هم چنان راست میگفت و آنان تصمیم گرفتند او را از شهر بیرون کنند. در موقع بیرون کردن، زنی از بالای بام بر دوید و با صحابه جنگ میکرد که این عزیز نزد رسول صلیالله علیه و آله بود، شما از روان رسول صلیالله علیه و آله شرم ندارید که او را بیرون میکنید، بانگ میزد و جنگ میکرد. او رو به زن کرد و گفت: «یاران مصطفی کار به گزاف نکنند و آنکه لایق بیرون کردن نیست بیرون نکنند.»