رفت، رفت

حافظ در غزل 88 فرمود:

گر دلی از غمزه دلدار باری برد برد **** در میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت

اگر عاشق از معشوق رنجش پیدا کرد که کرد، زود فراموش می‌کند. اگر بین جان و جانان ماجرایی و برودتی واقع شود گذشت که گذشت.

از سخن‌چینان ملامت‌ها پدید آمد ولی **** گر میان هم‌نشینان ناسزایی رفت رفت

اگر از سخن‌چینان ملالتی پدید آید، طبیعی است که آزار است ولیکن اگر میان یاران و دوستان یک رنجش و ناسزایی رد و بدل شود، زود از دل‌ها بیرون می‌رود.

* غمزه: اشاره با چشم و ابرو، فاش کردن راز.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.