روزی ده سفر نرفته
حاتم اَصَم در صحبت زن خویش چنان پرداخته بود که یک روز گفت: «به سفر میروم. چه قدر نفقه میخواهی که به تو بدهم»؟ گفت: «چندآنکه زندگانی مرا خواهی»!
حاتم اصم گفت: «زندگانی تو در تصرّف و قدرت من نیست». زن گفت: «روزی هم به قدرت تو نیست. خداوند فرموده: پروردگار شما را خلق کرد، پس روزی هم میدهد». (سوره روم، آیه 40) یعنی نه در خلقت و نه در رزق، خلق را اختیاری نیست. چون حاتم به سفر رفت، زنی از زن او پرسید که حاتم برای تو چه نفقه بنهاد؟ گفت: «حاتم روزی خواره بود، روزی ده نبود، امّا روزی ده اینجاست به سفر نرفته است». (بحرالمعارف، ج 1، ص 732)