وبلاگ

زوّار و بچه مفلوج

مرحوم سید عبدالحسین، کلیددار حرم امام حسین علیه‌السلام بود، می‌گفت: پدرم شبی در حرم مطهّر می‌بیند عربی پابرهنه و خون‌آلود و کثیف، خود را به ضریح می‌مالد و عرض حال می‌کند! آن مرحوم دستور می‌دهد عرب بی‌ادب را از حرم بیرون کنند. در حال بیرون رفتن عرب می‌گفت: ای حسین من گمان می‌کردم اینجا خانه توست، اکنون فهمیدم که خانه دیگری است! همان شب آن مرحوم در خواب می‌بیند که امام حسین علیه‌السلام در صحن مطهر روی منبر تشریف دارند و ارواح مؤمنین حضور دارند آن حضرت از خدّام خود شکایت می‌کند. کلیددار عرض می‌کند: یا جدّاه! مگر چه خلاف و بی‌ادبی از ما صادر شده است؟! امام می‌فرماید: امشب عزیزترین مهمان‌های مرا از حرم با ناراحتی بیرون کردی، من از تو راضی نیستم و خدا هم از تو راضی نیست، مگر اینکه او را راضی نمایی! عرض می‌کند: یا جدّاه او را نمی‌شناسم و نمی‌دانم کجاست! فرمود: الآن در خانه حسن پاشا (نزدیک خیمه‌گاه) خوابیده و به حرم خواهد آمد، او با ما کاری داشت که انجام دادیم و آن شفای فرزند مفلوجش بود. فردا با قوم و قبیله‌اش به زیارت می‌آیند، پس به استقبال آن‌ها برو. از خواب که بیدار می‌شود، با چند نفر خدّام می‌رود و در همان‌جا که امام فرموده بود، او را می‌یابد و دستش را می‌بوسد و با احترام او را به خانه‌اش می‌آورد و خوب از او پذیرایی می‌کند. فردای آن شب هم به اتفاق سی نفر خادم به استقبال او می‌رود. چند قدم که برمی‌دارند می‌بینند، جمعی شادی کنان بچه مفلوج آن عرب که به عنایت امام حسین علیه‌السلام شفا یافته را می‌آورند؛ و همه با هم به حرم مطهر مشرف می‌شوند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.