سمیع و بصیر
43 مرتبه «بصیر» در قرآن تکرار شده است که 10 مرتبه با «سمیع» آمده است. 46 مرتبه «سمیع» در قرآن آمده است که 10 مرتبه با «بصیر» آمده است. در 99 اسماء مروی از شیعه و سنی این دو اسم آمده است. در هیچ دعا و روایتی مأثور اسم لامس و ذائق و شامّ بر خداوند اطلاق نشده است. این دو اسم از اُمهات اسماء الله هستند. آنچه در تدبیر نظام عالم و حفظ عدل و منع عصیان برای سلطان حکیم مدبّر لازم میباشد آن است که به نیت و اقوالشان، سامع بوده و به احوالشان ناظر و بصیر باشد یعنی عالم به مسموعات و مبصرات باشد. به این معنی، فقط در حقتعالی اطلاق سمیع و بصیر رواست تدبّر شود. در احادیث قدسی هم آمده است که اگر خداوند بندهای را دوست بدارد، گوش او و بصر او میشود که میشنود و میبیند.
در قرآن سمع با عقل قرین آمده است «نسمع او نعقل» (ملک: 10). همه جا در قرآن سمع مقدّم بر بصر آمده است. سمع در ششجهت متصرّف است و میشنود. سمع سبب استکمال عقل و رساندن معارف است. بصر آلت قوّه باصره است، آسمان و ستارگان و خورشید و ماه را میبیند. جای بصر در وجه است. انبیاء به قوّت الهی از نظر سمع و بصر مشکل نداشتند اگر هم شعیب و یعقوب به خاطر گریه محبت و فراق، نور چشمشان از دست رفت خداوند دوباره بازگرداند.