شره (آزمندی)
شره تمایل بسیار داشتن به چیزی را گویند اگرچه در حلال باشد که آثار سوء هم دارد؛ مانند میل زیاد در شهوت آمیزش یا شهوت بطن و کلام و دیگر خواستههای که جنبه دنیایی دارد. چون افراط غالب شود، شرّ و بدی به وجود آید و آنگاه طغیان به بار آید. حریص شدن که جنبه زیادهروی دارد معمولاً هیجان شهوت و قساوت قلب را به بار میآورد و انسان را از ورود به ملکوت و معنی بازمیدارد. هر نوع زیادهروی درآمیزش، شکم، کلام و مانند آن نهتنها آفات جسمی دارد بلکه در روح هم تأثیر سوء دارد و کمکم تنبلی و سستی در کارهای دیگر را هم سبب میشود. در این مرض، عقل مغلوب هوای نفس میشود و قلب میمیرد و فتنهها برمیخیزد و راه حکمت بسته میگردد. صاحب این کسالت بداند که اگرچه جنبه حلال در قضایا هست امّا زیادهروی در آن، موجبات دیگر بدیها را هم فراهم میکند و آزمندی سبب دخول در جهنّم میشود و آثار سوء آن معمولاً در پیری مشاهده میگردد و خود را نشان میدهد. پس اعتدال راه صحیح است. از تشابه به حیوانات که همّتشان اکل و شرب و آمیزش است، خودداری کند. کتابهای طبّی را در مضرّات زیادهروی بخواند. با ریاضت نفس راه شره را ببندد که نکند در نبود حلال به حرام بیفتد. چه آنکه اگر غذایی نیابد و یا همسرش به سفر رفته باشد، عنان نفس او را به دام حرام بیاندازد. آزمند هر عضو و صفتی که است ضدّ آن را البتّه – بهاعتدال – در خود بیاورد و زمینههای شره را قطع کند. مثلاً اگر زنی جایی نشسته برخاسته، جای او ننشینید. اگر زنی راه میرود پشت سر او راه نرود. بهقصد ریبه به زن نامحرم نگاه نکند. همه اینها زمینههایی هستند که اگر فراهم شوند تخم شهوت را برای فتنهها آماده میکنند. نگاه کردن نیز تیر است و شهوت را در دل میکارد و سبب آزمندی را فراهم میکند. پس پرهیز و دوری لازم است تا در آتش بلای بعدی نیفتد. چون میلها کم شد، مضرّات شناخته شد و ریسمان مراقبه و مواظبت محکم بسته شد راه شره همبسته میشود و کمکم به تعدیل مبدّل میشود.