شیخ ما
از بزرگان عرفا ابوالقاسم جنید بغدادی (297 م) بود که لباس علمایی میپوشید و از خرقه پوشیدن احتراز میکرد و طریقش صحو بود. جنید گفت: شیخ ما (قطب ما) در اصول و فروع و بلا کشیدن، امیرالمؤمنین علی مرتضی علیهالسلام است.
مرتضی را در گزاردن حربها، از او چیزها حکایت کردند که کس طاقت شنیدن آن ندارد که او امیری بود که خداوند او را چندان علم و حکمت کرامت کرده بود. اگر مرتضی یک سخن به کرامت نگفتی، اصحاب طریقت چه کردندی؟ و آن سخن آن است که از مرتضی سؤال کردند که خدای را به چه شناختی؟
فرمود: بدان که شناسا گردانید مرا به خود که او خداوندی است: 1- او را شبیه نیست. 2- او را در نتوان یافت به هیچ وجهی. 3- او را قیاس نتوان کرد به هیچ خلق. 4- او نزدیک است در دوری خویش. 5- دور است در نزدیکی خویش. 6- بالای همه چیزهاست. 7- نتوان گفت که تحت او چیزی است. 8- او نیست از چیزی و نیست چون چیزی. 9- و نیست در چیزی (و نیست به چیزی). 10- سبحان آن خدایی که او چنین است و چنین نیست هیچ چیز غیر از او؛ اگر او شرح این سخن دهد به مجلّدها برآید. فَهمَ مَن فَهم.