عدم درک عقول و اوهام
کسی ذات و صفات خداوند را درک نکند. یعنی ممکن الوجود راه به کُنه واجب الوجود نخواهد برد. امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهج البلاغه خطبهی اوّل فرمود: «خداوندی که صاحبان همّت های بلند نمیتوانند او را درک کنند و هوشمندان غوّاص بدو نرسند» و در خطبه 49 فرمود: «خداوند عقول کسی را بر حدّ صفتش مطّلع ننموده است».
در خطبه 84 فرمود: «اوهام هیچ کس به صفات او نخواهند رسید». نیز در خطبه 159 فرمود: «ما کُنه عظمتت را نمیدانیم و فکر کسی به تو نرسد». در خطبهی 31 فرمود: «او بزرگتر از آن است که ربوبیّتش به احاطهی قلب یا چشمی درآید و بگنجد» و در همین راستا در خطبه 154 فرمود: «عقول بدو نمیرسند تا برای او مشبّهی از مخلوقات قرار دهند و اوهام بر او واقع نمیشوند به اندازهای که ممثَّل به غیر خود شوند».
در خطبه 152 فرمود: «حواس هیچ کس به او پِی نتوان بُرد و پردهها و حجابها او را نمیپوشاند» و در خطبه 181 فرمود: «او به وهمها درک نشود و به فهم، اندازه و متعیّن نمیشود».
در خطبه 228 فرمود: «او را اوهام (اذهان) درک ننمایند تا مقدّر به قدری شود، و زیرکها به او نرسند تا تصوّرش کنند».