عصای استدلال
در استدلال، علمای ظاهر، به ظن و گمان متکی هستند و راه به حقایق نمیبرند. شیطان در نفس اینان شبهه میانگیزد پس در چاه شک میافتند.
پای استدلالیان، چوبین بود **** پای چوبین سخت بی تمکین بود
با پای چوبی و مصنوعی، همیشه سستی و لرزان بودن همراه است و اهل علوم ظنی با اندک شبهه از پابرجایی ناتوان میشوند. کسی که نابیناست به عصا احتیاج دارد تا در روی سنگریزهها سرنگون نشود و در پناه مردم راه را از چاه یابد و اهل دلیل صرف، این چنیناند:
گر نگردی رحمت و افضالتان **** در شکستی چوب استدلالتان
اگر خداوند به فضل و رحمت بر کوردلان عطا نمینمود، عصای استدلال همگی در هم میشکست.
عصای استدلال ظاهری برای ابتدای کار سالک خوب است نه برای انتهای کار او. این عصا را خدا داد تا انسان با آن راه برود، نه آنکه از صفاتی مانند خشم، حرص و حسد نجات بدهد. استدلالی که حقایق و معانی را لکهدار کند هیچ ارزشی ندارد، چه آنکه موجب شبهات و ارتداد هم میشود.