علی علیهالسلام تنها مانده است
امام بر حق، علی علیهالسلام فرمود: «وقتی پیامبر از دنیا رفت مردم رو به ابوبکر کردند و با او بیعت کردند درحالیکه من مشغول غسل و دفن پیامبر بودم؛ سپس مشغول جمع قرآن شدم و قسم یاد کردم که جز برای نماز، رداء و لباس نپوشم تا قرآن را در یک کتاب جمع کنم و چنین کردم؛ سپس فاطمه علیها السّلام را سوار نمودم و دست حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام را گرفتم و هیچیک از اهل بدر سابقین از مهاجرین و انصار را از یاد نبردم مگر آنکه آنها را بین حق خود و خدا قاضی قرار دادم و آنان را به یاری خویش، دعوت نمودم؛ از تمام مردم جز چهار نفر، یعنی زبیر و سلمان و ابوذر و مقداد، ندای مرا اجابت نکرد؛ هیچیک از اهلبیتم با من نبودند تا به او دست یابم و از او یاری بگیرم، حمزه در روز احد و جعفر در جنگ موته شهید شده بودند من با دو نفر ماندم که آنان دستخالی و توخالی و ذلیل بودند، عبّاس، حقیر و عقیل، برادرم و آنان با کفر فاصله زیادی نداشتند (که تازهمسلمان بودند) آن دو هم از من روگردان شدند و مرا مغلوب کردند من هم آنچه هارون به برادرش گفت، خطاب به قبر پیامبر صلیالله علیه و آله گفتم «ای فرزند مادرم! این قوم، مرا ضعیف کردند و نزدیک بود مرا بکشند»(اعراف:150) و من طریق هارون را پیش گرفتم. (کتاب سلیم بن قیس- اسرار آل محمد، ص 89)