وبلاگ

عمر مفت از دست می رود

گویند: یک نفر روستایی از دهاتش کیسه گردو را آورد شهر تا آن را بفروشد. خریداری که حرفه‌ای بود پرسید: گردو را چند می‌فروشی؟ گفت: هر پنج دانه به یک قران. گفت: اگر یک دانه بخواهم چند می‌فروشی؟ گفت: مفتی؛ پس یکی را مفتی گرفت. پس هر وقتی می‌آمد و یکی را مفتی می‌گرفت و در ظرف چند روز روستایی گردوها را مفتی از دست می‌داد. حال عمرها هم مفت همانند یک دانه دانه گردوی آن روستایی از دست می‌روند، به هوش باید شد!

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.